Quran Text Translations Spread Documents

Mohsen Gharaati


Change Log

Update fa.gharaati
Tue, 12 Apr 2022 02:06:14 +0430
-1,5 +1,5
به نام خداوند بخشنده‌ى بخشنده‌ی مهربان.
سپاس و ستایش مخصوص خداوندى خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
[خدایى [خدایی که] بخشنده و مهربان است.
[خدایى [خدایی که] مالک روز جزاست.
[خدایا!] تنها تو را مى‌پرستیم می‌پرستیم و تنها از تو یارى مى‌جوییم. یاری می‌جوییم.
-7 +7
راه کسانى کسانی که به آنان نعمت دادى، دادی، نه کسانى کسانی که مورد غضب واقع شدند و نه گمراهان.
-9,2 +9,2
آن کتاب [با عظمت که] در [حقّانیت] آن هیچ تردیدى تردیدی راه ندارد، راهنماى راهنمای پرهیزکاران است.
[متّقین] کسانى کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را به پاى مى‌دارند پای می‌دارند و از آنچه به آنان روزى روزی داده‌ایم، انفاق مى‌کنند. می‌کنند.
-13,58 +13,58
کسانى کسانی که کفر ورزیده‌اند، براى برای آنها یکسان است که هشدارشان بدهى بدهی یا هشدارشان ندهى، ندهی، آنان ایمان نخواهند آورد.
خداوند بر دل‌ها و بر گوش آنان مهر زده است و در برابر چشمانشان پرده‌اى پرده‌ای است و عذاب بزرگى بزرگی در انتظار آنهاست.
و گروهى گروهی از مردم کسانى کسانی هستند که مى‌گویند: می‌گویند: «به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌ایم!» در حالى حالی که ایمان نیاورده‌اند.
آنان با خداوند و مؤمنان نیرنگ مى‌کنند می‌کنند در حالى حالی که جز خودشان را فریب نمى‌دهند، نمی‌دهند، امّا نمى‌فهمند! نمی‌فهمند!
در دل‌هاى دل‌های آنان یک نوع بیمارى بیماری است؛ خداوند بر بیمارى بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغ‌هایى دروغ‌هایی که مى‌گفتند، می‌گفتند، عذاب دردناکى دردناکی در انتظار آنهاست.
و هنگامى هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید!» مى‌گویند: می‌گویند: «ما فقط اصلاح کننده‌ایم!»
آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولى نمى‌فهمند. ولی نمی‌فهمند.
و چون به آنان گفته شود: «شما نیز همان‌گونه که [سایر] مردم ایمان آورده‌اند، ایمان آورید!» می‌گویند: «آیا ما نیز همانند ساده‌اندیشان و سبک‌مغزان، ایمان بیاوریم؟!» آگاه باشید! آنان خود بى‌خردند، ولى نمى‌دانند. بی‌خردند، ولی نمی‌دانند.
و چون با اهل ایمان ملاقات کنند، می‌گویند: «ما [نیز همانند شما] ایمان آورده‌ایم»؛ ولى ولی هرگاه با [همفکرانِ] شیطان‌صفت خود تنها شوند، مى‌گویند: می‌گویند: «ما با شماییم، ما فقط [اهل ایمان را] مسخره مى‌کنیم». می‌کنیم».
خداوند آنان را به استهزا مى‌گیرد می‌گیرد و آنان را در طغیانشان مهلت مى‌دهد می‌دهد تا سرگردان شوند.
آنان کسانى کسانی هستند که به بهاى بهای [از دست دادن] هدایت، خریدار ضلالت و گمراهى گمراهی شدند؛ امّا این داد و ستد، سودشان نبخشید و در شمار هدایت‌یافتگان درنیامدند.
مَثل آنان (منافقان)، مَثل کسى کسی است که آتشى آتشی افروخته [تا از تاریکى، رهایى تاریکی، رهایی یابد]، پس چون آتش، اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنایى روشنایی و نورشان را ببرد و آنان را در تاریکى‌هایى تاریکی‌هایی که [هیچ] نمى‌بینند، نمی‌بینند، رهایشان کند.
آنان [از شنیدن حقّ] کر و [از گفتن حقّ] گنگ و [از دیدن حقّ] کورند، پس ایشان [به سوى سوی حقّ] بازنمى‌گردند. بازنمی‌گردند.
یا چون [گرفتاران در] بارانى بارانی تند از آسمانند که در شبی تاریک همراه با رعد و برق [در بیابان] ببارد، [آنان] از ترس صاعقه‌ها و بیم مرگ، انگشتان خود را در گوش‌هایشان قرار مى‌دهند، و[لى] می‌دهند، و[لی] خداوند بر کافران احاطه دارد.
نزدیک است که [روشنایى [روشنایی خیره‌کننده‌ی] برق، نور چشمانشان را برباید. هرگاه که [برق آسمان در آن صحراى صحرای تاریک و بارانى] براى بارانی] برای آنان بدرخشد، [چند گامى] گامی] در پرتو آن راه مى‌روند؛ ولى می‌روند؛ ولی همین که تاریکى، تاریکی، ایشان را فراگیرد، می‌ایستند و اگر خداوند بخواهد، شنوایى شنوایی و بینایى بینایی آنان را [از بین] مى‌برد، می‌برد، همانا خداوند بر هر چیزى چیزی تواناست.
اى ای مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
آن [خداوندى] [خداوندی] که زمین را براى برای شما فرشى فرشی [گسترده] و آسمان را بنایى بنایی [افراشته] قرار داد و از آسمان، آبى آبی فروفرستاد و به وسیله‌ی آن از میوه‌ها، روزى براى روزی برای شما بیرون آورد، پس براى برای خداوند شریک و همتایى همتایی قرار ندهید با آن که خودتان مى‌دانید می‌دانید [که هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‌اند و نه روزى مى‌دهند]. روزی می‌دهند].
و اگر در آنچه بر بنده‌ى بنده‌ی خود [از قرآن] نازل کرده‌ایم، تردید دارید، یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند، بر این کار دعوت کنید، اگر راست مى‌گویید! می‌گویید!
پس اگر این کار را نکردید، که هرگز نتوانید کرد، از آتشى آتشی بترسید که هیزمش مردم [گناهکار] و سنگ‌ها هستند و براى برای کافران مهیا شده است.
و به کسانى کسانی که ایمان آورده و کارهاى کارهای شایسته انجام داده‌اند، مژده بده که برایشان باغ‌هایى باغ‌هایی بهشتی است که نهرها از پاى پای [درختان] آن جارى جاری است، هرگاه میوه‌اى میوه‌ای از آن [باغ‌ها] روزى روزی آنان شود، می‌گویند: «این همان است که قبلاً نیز به ما روزى روزی داده شده بود.» در حالى حالی که همانند آن نعمت‌ها به ایشان داده شده است، [نه خود آنها] و براى برای آنان در بهشت همسرانى همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه‌اند.
خداوند پروا ندارد از این که به پشه‌اى پشه‌ای یا فراتر از آن [در کوچکی] مثال بزند، پس آنهایى آنهایی که ایمان دارند، مى‌دانند می‌دانند که آن [مثال، گویاى] حقیقتى گویای] حقیقتی است از طرف پروردگارشان، ولى کسانى ولی کسانی که کفر ورزیده‌اند، [بهانه‌جویى [بهانه‌جویی کرده،] مى‌گویند: می‌گویند: «خداوند از این مثل چه منظورى منظوری داشته است؟» [آرى،] [آری،] خداوند بسیارى بسیاری را بدان [مثال] گمراه و بسیارى بسیاری را بدان هدایت مى‌فرماید. می‌فرماید. [امّا آگاه باشید که] خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمى‌کند. نمی‌کند.
[فاسقان] کسانى کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آن که محکم بستند، مى‌شکنند، می‌شکنند، و پیوندهایى پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع مى‌نمایند، می‌نمایند، و در زمین فساد مى‌کنند، می‌کنند، قطعاً آنان زیانکارانند.
چگونه به خداوند کافر مى‌شوید، می‌شوید، در حالى حالی که شما [اجسام بى‌روح بی‌روح و] مردگانى مردگانی بودید که او به شما زندگى زندگی بخشید، سپس شما را مى‌میراند می‌میراند و بار دیگر شما را زنده مى‌کند، می‌کند، سپس به سوى سوی او بازگردانده مى‌شوید. می‌شوید.
اوست آن کسی که آنچه در زمین است، همه را براى برای شما آفرید، سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چیزى چیزی آگاه است.
و [به یاد آور] هنگامى هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بر آنم که در زمین جانشینى جانشینی قرار دهم.» فرشتگان گفتند: «آیا کسى کسی را در زمین قرار مى‌دهى می‌دهی که در آن فساد کند و خون‌ها بریزد؟ در حالى حالی که ما با حمد و ستایش، تو را تنزیه و تقدیس مى‌کنیم.» می‌کنیم.» خداوند فرمود: «به راستی من حقایقى حقایقی را مى‌دانم می‌دانم که شما نمى‌دانید.» نمی‌دانید.»
و خداوند همه‌ى همه‌ی اسماء (حقایق و اسرار هستى) هستی) را به آدم آموخت، سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مى‌گویید، می‌گویید، [و از آدم شایسته‌ترید،] از اسامى اسامی اینها به من خبر دهید.»
فرشتگان گفتند: «پروردگارا! تو پاک و منزهى! منزهی! ما چیزى چیزی جز آنچه تو به ما آموخته‌اى نمى‌دانیم، آموخته‌ای نمی‌دانیم، همانا تو داناى حکیمى!» دانای حکیمی!»
[خداوند] فرمود: «اى «ای آدم! فرشتگان را از نام‌هاى نام‌های آنان خبر ده!» پس چون آدم آنها را از نام‌هایشان خبر داد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که اسرار آسمان‌ها و زمین را مى‌دانم می‌دانم و آنچه را آشکار مى‌کنید می‌کنید و آنچه را پنهان مى‌داشتید، مى‌دانم؟» می‌داشتید، می‌دانم؟»
و هنگامى هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «براى «برای آدم سجده کنید.» همگى همگی سجده کردند. جز ابلیس که سر باز زد و تکبّر کرد، و از کافران گردید.
و گفتیم: «اى «ای آدم! تو با همسرت در این باغ سکونت کن و از آن هر چه مى‌خواهید می‌خواهید به فراوانى فراوانی و گوارایى گوارایی بخورید، امّا به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران خواهید شد.»
پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت و آنان را از باغى باغی که در آن بودند، بیرون کرد و [در این هنگام به آنها] گفتیم: «[از این جایگاه] فرود آیید! در حالى حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود و براى برای شما در زمین قرارگاه و تا وقتى وقتی معین بهره و برخوردارى برخورداری خواهد بود.»
پس آدم از سوى سوی پروردگارش کلماتى کلماتی دریافت نمود، [و توبه کرد،] پس خداوند لطف خود را بر او بازگرداند. همانا او توبه‌پذیر مهربان است.
گفتیم: «همگى «همگی از آن [جایگاه] فرود آیید، و آن‌گاه که هدایتى هدایتی از طرف من براى برای شما آمد، پس کسانى کسانی که از هدایت من پیروى پیروی کنند، نه برایشان بیمى بیمی است و نه غمگین خواهند شد.»
و[لى] کسانى و[لی] کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود.
اى ای فرزندان اسرائیل! نعمتم را که به شما ارزانى ارزانی داشتم، به خاطر بیاورید و به پیمانم [که بسته‌اید] وفا کنید، تا من [نیز] به پیمان شما وفا کنم و تنها از من پروا داشته باشید.
و به آنچه [از قرآن] نازل کردم، ایمان بیاورید که آنچه را در کتاب شما [از نشانه‌های آن] آمده است، تصدیق مى‌کند می‌کند و نخستین کافر به آن نباشید و آیات مرا به بهاى بهای ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید.
و حقّ را با باطل نپوشانید و حقیقت را با این که مى‌دانید، می‌دانید، کتمان نکنید.
و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و همراه با رکوع­کنندگان، رکوع‌کنندگان، رکوع نمایید.
آیا مردم را به نیکى نیکی دعوت می‌کنید و خودتان را فراموش مى‌نمایید؟ می‌نمایید؟ با این که شما کتاب [آسمانى] [آسمانی] را مى‌خوانید. می‌خوانید. آیا هیچ فکر نمى‌کنید؟ نمی‌کنید؟
و از صبر و نماز یارى یاری جویید، [و با شکیبایى شکیبایی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید،] و این کار جز براى برای خاشعان، دشوار و سنگین است.
آنان که مى‌دانند می‌دانند به پیشگاه پروردگارشان حاضر خواهند شد و به سوى سوی او بازمی‌گردند.
اى بنى‌اسرائیل! ای بنی‌اسرائیل! نعمتم را که به شما ارزانى ارزانی داشتم، به خاطر بیاورید، و [نیز به یاد آورید که] من، شما را بر جهانیان، برترى برتری بخشیدم.
و از روزى روزی بترسید که کسى کسی مجازات دیگرى دیگری را نمى‌پذیرد نمی‌پذیرد و شفاعتى شفاعتی از کسى کسی پذیرفته نمى‌شود نمی‌شود و غرامتى غرامتی از او قبول نخواهد شد، و [به هیچ صورت] یارى یاری نخواهند شد.
و [نیز به خاطر بیاورید] آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایى رهایی بخشیدیم، که همواره شما را به بدترین صورت آزار مى‌دادند، می‌دادند، پسران شما را سر مى‌بریدند می‌بریدند و زنان شما را [براى کنیزى] [برای کنیزی] زنده نگه مى‌داشتند می‌داشتند و در این امر، براى برای شما آزمایشی بزرگ و سخت از طرف پروردگارتان بود.
و هنگامى هنگامی که دریا را براى برای شما شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم، در حالى حالی که شما تماشا مى‌کردید. می‌کردید.
و هنگامى هنگامی که با موسى موسی چهل شب وعده گذاردیم و شما پس از [آمدن] او [به میقات،] گوساله را [معبود خود] گرفتید، در حالى حالی که ستمکار بودید.
آن‌گاه پس از آن [انحراف] از شما درگذشتیم تا شاید شکر [این نعمت را] به جاى جای آورید.
و هنگامى هنگامی که به موسى موسی کتاب [تورات] و وسیله‌ی تشخیص [حقّ از باطل] دادیم، تا شاید شما هدایت شوید.
و زمانى زمانی که موسى موسی به قوم خود گفت: «اى «ای قوم من! شما با [به پرستش] گرفتن گوساله، به خود ستم کردید. پس به سوى سوی خالق خود توبه کنید و بازگردید و [افرادى [افرادی از] خودتان را [که گوساله را به پرستش گرفتند،] به قتل برسانید، این کار براى برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» پس خداوند توبه‌ى توبه‌ی شما را پذیرفت، زیرا او توبه‌پذیر مهربان است.
و هنگامى هنگامی که گفتید: «اى موسى! «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نمى‌آوریم، نمی‌آوریم، مگر این که خدا را آشکارا [به چشم خود] ببینیم.» پس صاعقه [جان] شما را گرفت، در حالى حالی که تماشا مى‌کردید. می‌کردید.
سپس شما را پس از مرگتان [حیات بخشیدیم و] برانگیختیم، شاید شکرگزارى شکرگزاری کنید.
و ابر را بر شما سایبان ساختیم و مَنّ و سَلوى سَلوی را براى برای شما فرستادیم [و گفتیم]: «از نعمت‌هاى پاکیزه‌اى نعمت‌های پاکیزه‌ای که به شما روزى روزی دادیم بخورید». [ولى [ولی آنها با بهانه‌جویى‌هاى بهانه‌جویی‌های خود، کفران نعمت کردند. بدانید که] آنها به ما ستم نکردند، بلکه به خودشان ستم نمودند.
و [به خاطر بیاورید] زمانى زمانی که گفتیم: «وارد این قریه (بیت‌المقدّس) شوید و از [نعمت‌هاى [نعمت‌های فراوان] آن، هر چه مى‌خواهید می‌خواهید با گوارایى گوارایی بخورید و از درِ [معبد بیت‌المقدّس] سجده‌کنان و خاشعانه وارد شوید و بگویید»: «خداوندا! گناهان ما را بریز!» «تا ما خطاهاى خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران، پاداشى پاداشی افزون خواهیم داد.»
امّا ستمگران [آن را] به سخن دیگرى دیگری غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود، تبدیل کردند [به جاى جای حِطَََّه، گفتند: «حِنطَه»] پس بر آن ستمکاران به سزاى گناهى سزای گناهی که مرتکب مى‌شدند، عذابى می‌شدند، عذابی از آسمان فروفرستادیم.
و زمانى زمانی که موسى براى موسی برای قوم خویش آب طلبید، به او گفتیم: «عصایت را به سنگ بزن!» ناگاه دوازده چشمه‌ی آب از آن شکافت و جوشید، [به طورى طوری که] هر گروهی [از طوایف دوازده‌گانه بنى‌اسرائیل] بنی‌اسرائیل] آبشخور خود را شناخت. [گفتیم:] «از روزىِ الهى روزیِ الهی بخورید و بیاشامید و در زمین، تبهکارانه فساد نکنید!»
و زمانى زمانی که گفتید: «اى موسى! «ای موسی! ما هرگز یک نوع غذا را تحمّل نمى‌کنیم. نمی‌کنیم. پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه زمین مى‌رویاند، می‌رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى برای ما بیرون آورد.» موسى موسی گفت: «آیا [غذاى] [غذای] پست‌تر را به جاى [غذاى] جای [غذای] بهتر مى‌خواهید؟ می‌خواهید؟ [اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان خارج و] وارد شهر شوید، که هر چه خواستید براى برای شما فراهم است.» پس [مهرِ] ذلّت و درماندگى درماندگی بر آنها زده شد و [بار دیگر] گرفتار غضب پروردگار شدند. این بدان جهت بود که آنها به آیات الهى الهی کفر مى‌ورزیدند می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحقّ مى‌کشتند، می‌کشتند، و این به سبب آن بود که آنان گنهکار و سرکش و متجاوز بودند.
کسانى کسانی که [به اسلام] ایمان آوردند و کسانى کسانی که به آیین یهود گرویدند و نصارا و صابئان، هر کدام که به خدا و روز قیامت ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پس پاداششان نزد پروردگارشان مسلّم است. و نه ترسى ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین مى‌شوند. می‌شوند.
و [به یاد آورید] زمانى زمانی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم [و گفتیم]: «آنچه را [از آیات و دستورات خداوند] به شما داده‌ایم، با قدرت بگیرید و آنچه را در آن هست، به خاطر داشته باشید [و به آن عمل کنید] تا پرهیزکار شوید.»
-72,33 +72,33
قطعاً از [سرنوشت] کسانى کسانی از شما که در روز شنبه، نافرمانى نافرمانی کردند [و به جاى جای تعطیل کردن این روز، دنبال کار رفتند،] آگاهید، ما به آنان گفتیم: «به شکل بوزینه‌هایی طرد شده درآیید!»
ما این مجازات را درس عبرتى براى عبرتی برای مردم آن زمان و نسل‌هاى نسل‌های بعد از آنان، و پندى براى پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.
و هنگامى هنگامی که موسى موسی به قوم خود گفت: «خداوند به شما فرمان مى‌دهد [براى می‌دهد [برای یافتن قاتل] ماده گاوى گاوی را ذبح کنید.» گفتند: «آیا ما را به تمسخر مى‌گیرى؟» [موسى] می‌گیری؟» [موسی] گفت: «به خدا پناه مى‌برم می‌برم از این که از جاهلان باشم.»
[بنى‌اسرائیل [بنی‌اسرائیل به موسى] موسی] گفتند: «براى «برای ما پروردگارت را بخوان تا بر ما روشن کند که آن چگونه [گاوى] [گاوی] است؟» [موسى] [موسی] گفت: «خداوند مى‌فرماید: می‌فرماید: ماده گاوى گاوی که نه پیر و از کار افتاده باشد و نه بِکر و جوان، [بلکه] میان این دو [و میان‌سال] باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده [هر چه زودتر] انجام دهید.»
[آنان به موسى] موسی] گفتند: «براى «برای ما پروردگارت را بخوان تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه باشد؟» [موسى] [موسی] گفت: «خداوند مى‌گوید: می‌گوید: آن ماده گاوى گاوی باشد زرد یکدست، که رنگِ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد!»
[بار دیگر به موسى] موسی] گفتند: «براى «برای ما پروردگارت را بخوان تا بر ما روشن کند چگونه گاوى گاوی باشد؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده و اگر خداوند بخواهد، [به شناخت آن] هدایت خواهیم شد.»
[موسى] [موسی] گفت: «خداوند مى‌فرماید: می‌فرماید: آن گاوى گاوی است که نه چنان رام باشد که زمین را شخم زند و نه کشت‌زار را آبیارى آبیاری کند. [بی‌عیب و] سالم است و هیچ لکه‌اى لکه‌ای در [رنگ] آن نیست.» گفتند: «الآن حقّ [مطلب] را آوردى!» آوردی!» پس [چنان گاوى گاوی را پیدا کردند و] آن را سر بریدند، ولى ولی نزدیک بود انجام ندهند.
و هنگامى هنگامی که فردى فردی را به قتل رساندید و سپس درباره‌ى درباره‌ی [قاتل] او، به نزاع پرداختید، ولى ولی خداوند آنچه را شما پنهان مى‌داشتید، می‌داشتید، آشکار مى‌سازد. می‌سازد.
سپس گفتیم: «قسمتى «قسمتی از گاو ذبح شده را به مقتول بزنید [تا زنده شود و قاتل را معرّفى معرّفی کند]. خداوند این‌گونه مردگان را زنده مى‌کند می‌کند و آیات خود را به شما نشان مى‌دهد، می‌دهد، شاید بیندیشید.»
سپس دل‌هاى دل‌های شما بعد از این [همه کفران] سخت شد، همچون سنگ یا سخت‌تر! چرا که از پاره‌اى پاره‌ای سنگ‌ها، نهرها شکافته [و جارى] مى‌شود جاری] می‌شود و پاره‌اى پاره‌ای از آنها، شکاف برمى‌دارد برمی‌دارد و آب از آن تراوش مى‌کند، می‌کند، و بعضى بعضی از سنگ‌ها از خوف خدا [از فراز کوه] به زیر مى‌افتد. می‌افتد. و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
[پس اى ای مؤمنان!] آیا انتظار دارید [که یهودیانِ سرسخت،] به [دین] شما ایمان بیاورند؟ در حالى حالی که عده‌اى عده‌ای از آنان، سخنان خدا را مى‌شنیدند می‌شنیدند و پس از فهمیدنش‌، آن را تحریف مى‌کردند می‌کردند با آن که [حقّ را] مى‌دانستند؟! می‌دانستند؟!
و [همین یهودیان] هنگامى هنگامی که مؤمنان را ملاقات مى‌کنند، مى‌گویند: می‌کنند، می‌گویند: «ایمان آوردیم.» ولى هنگامى ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت مى‌کنند، [بعضى می‌کنند، [بعضی به بعضى بعضی دیگر اعتراض کرده،] مى‌گویند: می‌گویند: «چرا آنچه را که خداوند [درباره‌ى [درباره‌ی صفات آخرین پیامبر] براى برای شما [در تورات] گشوده [به مسلمانان] بازگو مى‌کنید می‌کنید تا [روز رستاخیز] در پیشگاه پروردگارتان، بر ضدّ شما به آن استدلال کنند؟ پس آیا نمى‌فهمید؟!» نمی‌فهمید؟!»
آیا نمى‌دانند نمی‌دانند که خداوند آنچه را پنهان مى‌دارند می‌دارند و آنچه را آشکار مى‌کنند، مى‌داند؟! می‌کنند، می‌داند؟!
و پاره‌اى پاره‌ای از آنان (یهودیان) عوامانى عوامانی هستند که کتاب خدا را جز [مشتی خیالات و] آرزوها نمى‌دانند نمی‌دانند و تنها به پندارهایشان دل بسته‌اند.
پس واى وای بر کسانى کسانی که مطالبى مطالبی را با دست خود مى‌نویسند، می‌نویسند، سپس مى‌گویند: می‌گویند: «این، از طرف خداست.» تا به آن، بهاىِ اندکى بهایِ اندکی بستانند، پس واى وای بر آنها از آنچه دست‌هایشان نوشت و واى وای بر آنها از آنچه [از این راه] به دست مى‌آورند! می‌آورند!
و [یهود] گفتند: «جز چند روزى روزی محدود، هرگز آتش دوزخ به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانى پیمانی از نزد خدا گرفته‌اید که البتّه خداوند هرگز از پیمانش تخلّف نمى‌ورزد، نمی‌ورزد، یا چیزى چیزی را که نمى‌دانید نمی‌دانید به خدا نسبت مى‌دهید؟!»
آرى، کسانى می‌دهید؟!»
آری، کسانی که مرتکب گناه شوند و گناهشان آنان را فراگیرد [و آثار گناهان سراسر وجودشان را بپوشاند]، آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند بود.
و کسانى کسانی که ایمان آورده و کارهاى کارهای شایسته انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند و در آن جاوِدانه خواهند ماند.
و [به یاد آرید] زمانى زمانی که از بنى‌اسرائیل بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان، احسان کنید و با مردم، به زبان خوش سخن بگویید و نماز را برپاى برپای دارید و زکات بدهید. امّا شما جز عدّه‌ى کمى، عدّه‌ی کمی، [از این پیمان] سرپیچى سرپیچی کردید و [از وفاى وفای به آن] روى‌گردان روی‌گردان شدید.
و هنگامى هنگامی که از شما پیمان گرفتیم، خون‌هاى خون‌های یکدیگر را نریزید و همدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید، پس شما [به این پیمان] اقرار کردید و خود بر آن گواهی می‌دهید.
امّا این شما هستید که یکدیگر را به قتل مى‌رسانید می‌رسانید و جمعى جمعی از خودتان را از سرزمینشان [آواره و] بیرون مى‌کنید می‌کنید و علیه آنان، به گناه و تجاوز همدیگر را پشتیبانى مى‌کنید. ولى پشتیبانی می‌کنید. ولی اگر همانان به صورت اسیران نزد شما آیند، بازخریدشان مى‌کنید می‌کنید [تا آزادشان سازید] در حالى حالی که [نه تنها کشتن، بلکه] بیرون­راندن بیرون‌راندن آنها [نیز] بر شما حرام بود. آیا به بعضى بعضی از دستورات کتاب آسمانى آسمانی ایمان مى‌آورید می‌آورید و به برخى برخی دیگر کافر مى‌شوید؟ می‌شوید؟ پس جزاى جزای هر کس از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایى رسوایی در این جهان، چیزى چیزی نخواهد بود و روز قیامت به سوی سخت‌ترین عذاب روانه شوند و خداوند هرگز از آنچه انجام مى‌دهید، می‌دهید، غافل نیست.
آنها کسانى کسانی هستند که زندگى زندگی دنیا را به بهاى بهای [از دست دادن] آخرت خریده‌اند، از این رو از عذاب آنها کاسته نمى‌شود نمی‌شود و آنها یارى یاری نخواهند شد.
و به موسى موسی کتاب [تورات] دادیم و از پس او پیامبرانى پى پیامبرانی پی در پى پی فرستادیم و به عیسى‌بن‌مریم عیسی‌بن‌مریم [معجزات و] دلایل روشن بخشیدیم و او را با روح‌القدس، تأیید و یارى یاری نمودیم. پس چرا هرگاه پیامبرى چیزى پیامبری چیزی بر خلاف هواى هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبّر ورزیدید، [و به جاى جای ایمان آوردنِ به او] جمعى جمعی را تکذیب کردید و جمعى جمعی را به قتل رساندید؟!
و آنها [از روى روی استهزا به پیامبران] گفتند: «دل‌هاى «دل‌های ما در غلاف است [و ما از گفته‌هاى گفته‌های شما چیزى نمى‌فهمیم].» چیزی نمی‌فهمیم].» چنین نیست، بلکه خداوند به سبب کفرشان، آنها را از رحمت خود دور ساخته [و چیزى چیزی درک نمى‌کنند]، نمی‌کنند]، پس اندکى اندکی ایمان مى‌آورند. می‌آورند.
و چون از سوى سوی خداوند، کتابى براى کتابی برای آنها آمد که نشانه‌هایى نشانه‌هایی را که در کتابشان آمده است، راست مى‌شمرد، می‌شمرد، و پیش از این به خود نوید مى‌دادند می‌دادند [که با کمک پیامبر جدید] بر کافران پیروز گردند، با این همه، هنگامى هنگامی که این [کتاب، و پیامبرى] پیامبری] را که شناخته بودند، نزد آنان آمد، به او کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد!
چه بد است آنچه که خویشتن را به آن فروختند، که از روى روی حسد، به آیاتى آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند [و گفتند]: «چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد، [آیاتش را] نازل مى‌کند؟!» می‌کند؟!» پس به قهر پى پی در پى الهى پی الهی گرفتار شدند. و براى برای کافران، مجازاتى مجازاتی خوارکننده است.
و هنگامى هنگامی که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل کرده، ایمان آورید.» می‌گویند: «ما تنها به چیزى چیزی ایمان مى‌آوریم می‌آوریم که بر [پیامبر] خودمان نازل شده باشد.» و به غیر آن کافر مى‌شوند، می‌شوند، در حالى حالی که آن [قرآن] حقّ است و آنچه را [از نشانه­های نشانه‌های آن] در کتاب ایشان آمده است، تصدیق مى‌کند. می‌کند. بگو: «اگر [به آیاتى آیاتی که بر خودتان نازل شده] مؤمن بودید، پس چرا پیامبران خدا را پیش از این به قتل مى‌رساندید؟!» می‌رساندید؟!»
و موسى موسی [آن همه دلایل روشن و] معجزات براى برای شما آورد، ولى ولی شما پس از [غیبت] او گوساله را [به خدایى] خدایی] گرفتید، در حالى حالی که ستمکار بودید.
و آن‌گاه که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم [و گفتیم]: «دستوراتى «دستوراتی که به شما داده‌ایم، محکم بگیرید و گوش دهید [و عمل کنید].» [امّا آنان] گفتند: «شنیدیم و نافرمانى نافرمانی کردیم.» و به سبب کفرشان، به [پرستش] گوساله دل باختند. بگو: «اگر ادّعاى ادّعای ایمان دارید، [بدانید که] ایمانتان شما را به بدچیزى بدچیزی فرمان مى‌دهد.» می‌دهد.»
بگو: «اگر [آن چنان كه مدّعى مدّعی هستید] سراى سرای آخرت در نزد خداوند مخصوص شماست، نه سایر مردم، پس آرزوى آرزوی مرگ كنید، اگر راست مى‌گویید.»
ولى می‌گویید.»
ولی آنها به سبب آنچه از [اعمال بد که از] پیش فرستاده‌اند، هرگز آرزوى آرزوی مرگ نخواهند كرد و خداوند به حال ستمگران، آگاه است.
[اى [ای پیامبر!] هر آینه یهود را حریص‌ترینِ مردم، حتّى حتّی [حریص‌تر] از مشركان، بر زندگى زندگی [این دنیا و اندوختن ثروت] خواهى خواهی یافت، [تا آنجا كه] هر یك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند، در حالى حالی كه [اگر] این عمر طولانى طولانی به آنان داده شود، آنان را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بیناست.
[یهود مى‌گویند: می‌گویند: «چون فرشته‌اى فرشته‌ای كه وحى وحی بر تو نازل مى‌كند، می‌كند، جِبرئیل است، ما به تو ایمان نمى‌آوریم.»] نمی‌آوریم.»] بگو: «هر كه دشمن جِبرئیل باشد [در حقیقت دشمن خداست].» چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است، [قرآنى] [قرآنی] كه كتب آسمانى آسمانی پیشین را تصدیق مى‌كند می‌كند و مایه‌ى مایه‌ی هدایت و بِشارت براى برای مؤمنان است.
-106,16 +106,16
همانا آیات روشنى روشنی به سوى سوی تو فرستادیم و جز فاسقان كسى كسی به آنها كفر نمى‌ورزد. نمی‌ورزد.
و آیا چنین نبود كه هر بار یهود پیمانى پیمانی [با خدا و پیامبر] بستند، جمعى جمعی از آنان، آن را دور افكندند؟ حقیقت این است كه بیشتر آنها ایمان ندارند.
و هنگامى هنگامی كه فرستاده‌اى فرستاده‌ای [چون پیامبر خاتم] از سوى سوی خدا به سراغشان آمد كه با نشانه‌هایى نشانه‌هایی كه نزد آنها بود، مطابقت داشت، گروهى گروهی از اهل كتاب، كتاب خدا را پشت سر افكندند، گویى گویی هیچ از آن آگاهى آگاهی ندارند.
و [یهود] آنچه را [از افسون و سحر] که شیاطین [جنّ و انس] در عصر سلیمان مى‌خواندند، پیروى می‌خواندند، پیروی کردند و سلیمان هرگز [دست به سحر نیالود و] کافر نشد ولی شیاطین، کفر ورزیدند که به مردم سحر و جادو مى‌آموختند می‌آموختند و [نیز یهود] از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود [پیروى [پیروی نمودند. آنها سحر را براى آشنایى برای آشنایی با طرز ابطال آن به مردم مى‌آموختند.] می‌آموختند.] و به هیچ کس چیزى نمى‌آموختند، چیزی نمی‌آموختند، مگر این که قبلاً به او مى‌گفتند: می‌گفتند: «ما وسیله‌ی آزمایشِ شما هستیم، [با به کار بستن سحر] کافر نشوید [و از این تعلیمات، سوء استفاده نکنید].» ولى ولی آنها از آن دو فرشته مطالبى مطالبی را مى‌آموختند می‌آموختند تا بتوانند به وسیله‌ی آن میان مرد و همسرش جدایى جدایی بیافکنند. ولى هیچ­گاه ولی هیچ‌گاه بدون خواست خدا، نمى‌توانند نمی‌توانند به کسى کسی ضرر برسانند. آنها مطالبی را فرامى‌گرفتند فرامی‌گرفتند که براى برای آنان زیان داشت و نفعى نفعی نمی‌رساند، و مسلّماً مى‌دانستند می‌دانستند هر کس خریدار این گونه متاع باشد، بهره‌اى بهره‌ای در آخرت نخواهد داشت و به راستى راستی خود را به بد چیزى چیزی فروختند، اگر مى‌فهمیدند. می‌فهمیدند.
و اگر آنها ایمان آورده و پرهیزکار شده بودند، قطعاً پاداشى پاداشی که نزد خداست، براى برای آنان بهتر بود، اگر آگاهى آگاهی داشتند.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! [هنگامى [هنگامی که از پیامبر تقاضاى تقاضای مهلت براى برای درک آیات قرآن مى‌کنید، می‌کنید، به او] نگویید: «راعِنا، مراعاتمان کن!» بلکه بگویید: «اُنظُرنا، ما را در نظر بگیر!» [زیرا راعِنا، به معناى معنای «ما را تحمیق کن» نیز هست و دستاویزى دستاویزی است براى برای دشمن]؛ و [این توصیه را] بشنوید، و براى برای کافران عذاب دردناکى دردناکی است.
کافرانِ از اهل کتاب و مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیر و نیکى نیکی از طرف پروردگارتان بر شما نازل شود. در حالى حالی که خداوند، رحمت خود را به هر که بخواهد، اختصاص مى‌دهد، می‌دهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است.
هر [حکم و] آیه‌اى آیه‌ای را نَسخ کنیم و یا [نزول] آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را مى‌آوریم، می‌آوریم، آیا نمى‌دانى نمی‌دانی که خدا بر هر چیزى چیزی تواناست؟
آیا ندانستى ندانستی که حکومت آسمان‌ها و زمین تنها از آن خداست؟ و جز خدا براى برای شما هیچ یاور و سرپرستى سرپرستی نیست.
آیا مى‌خواهید می‌خواهید از پیامبرتان سؤالات و درخواست‌هایى درخواست‌هایی [نابجا] کنید، آن‌گونه که پیش از این، موسى موسی [از طرف بنى‌اسرائیل] بنی‌اسرائیل] مورد سؤال قرار گرفت؟ و هر کس [با این بهانه‌جویى‌ها بهانه‌جویی‌ها از ایمان سر باز زند و] کفر را به جاى جای ایمان بپذیرد، قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
بسیارى بسیاری از اهل کتاب [نه تنها خودشان ایمان نمى‌آورند، نمی‌آورند، بلکه] از روى حسدى روی حسدی که در درونشان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمانتان به کفر بازگردانند، با این که حقّ [بودن اسلام و قرآن،] براى برای آنان روشن شده است، ولى ولی شما [آنها را] عفو کنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش را بفرستد، همانا خداوند بر هر کارى کاری تواناست.
و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید، و هر خیرى خیری که براى برای خود از پیش مى‌فرستید، می‌فرستید، آن را نزد خدا [در سراى سرای دیگر] خواهید یافت، همانا خداوند به اعمال شما بیناست.
و آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصارا، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» اینها [پندار و] آرزوهاى آرزوهای آنهاست، بگو: «اگر راست مى‌گویید، می‌گویید، دلیل خود را [بر این موضوع] بیاورید!»
آرى، آری، [بهشت در انحصار هیچ گروهى گروهی نیست،] کسى کسی که با اخلاص به خدا روى روی آورد و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسى ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.
و یهودیان گفتند: «نصارا بر حقّ نیستند.» و نصارا گفتند: «یهودیان بر حقّ نیستند.» در حالى حالی که [هر دو گروهِ] آنان، کتاب آسمانى آسمانی را مى‌خوانند! می‌خوانند! همچنین افراد نادان دیگر [همچون مشرکان که خبر از کتاب ندارند]، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قیامت درباره‌ی آنچه در آن اختلاف دارند، میان آنها داوری خواهد نمود.
کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت نام خدا در مساجد الهى الهی برده شود و در خرابى خرابی آنها تلاش کرد؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهره‌ى بهره‌ی آنان در دنیا، رسوایى رسوایی و خوارى خواری و در آخرت عذاب بزرگ است.
-123,76 +123,76
و [برخى [برخی از اهل کتاب و مشرکان] گفتند: «خداوند، فرزندى براى فرزندی برای خود اختیار کرده است.» منزّه است او، بلکه آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آن اوست و همه در برابر او فرمان برند.
پدیدآورنده‌ی آسمان‌ها و زمین اوست، و هنگامى هنگامی که فرمان [آفرینشِ] چیزى چیزی را صادر کند، فقط مى‌گوید: می‌گوید: «باش!» پس آن [چیز، بى‌درنگ] بی‌درنگ] موجود مى‌شود. می‌شود.
افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با خود ما سخن نمى‌گوید؟ نمی‌گوید؟ یا آیه و نشانه‌اى نشانه‌ای برای خود ما نمى‌آید؟» نمی‌آید؟» پیشینیانِ آنها نیز، همین‌گونه سخن مى‌گفتند، می‌گفتند، دل‌ها [و افکار]شان مشابه یکدیگر است، ولى ولی ما [به اندازه‌ى کافى] اندازه‌ی کافی] آیات و نشانه‌ها را براى برای اهل یقین [و حقیقت‌جویان] روشن ساخته‌ایم.
[اى [ای رسول!] ما تو را به حقّ فرستادیم تا بشارت‌گر و بیم‌دهنده باشى باشی و تو مسئول دوزخیان [و جهنّم رفتن آنان] نیستى.
[اى نیستی.
[ای پیامبر!] هرگز یهود و نصارا از تو راضى راضی نخواهند شد تا [آنکه تسلیم خواسته‌ی آنان شوى شوی و] از آیین آنان پیروى کنى. پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهى الهی است.» و اگر از هوا و هوس‌هاى هوس‌های آنان پیروى کنى، پیروی کنی، بعد از آنکه علم [الهى] [الهی] نزد تو آمد، هیچ سرور و یاورى یاوری از ناحیه‌ی خداوند براى برای تو نخواهد بود.
کسانى کسانی که به آنها کتاب آسمانى آسمانی داده‌ایم و آنرا چنان که سزاوار است، تلاوت [و عمل] مى‌کنند، می‌کنند، آنان به آن ایمان مى‌آورند می‌آورند و کسانى کسانی که به آن کافر شوند، آنان همان زیانکارانند.
اى بنى‌اسرائیل! ای بنی‌اسرائیل! نعمت مرا که به شما ارزانى ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برترى برتری بخشیدم، یاد کنید.
و بترسید از روزى روزی که هیچکس چیزى چیزی [از عذاب خدا] را از دیگرى دیگری دفع نمی‌کند و هیچ‌گونه عوضى عوضی از او قبول نمی‌گردد و هیچ شفاعتى، شفاعتی، او را سود ندهد و [از جانب هیچ کسى] یارى کسی] یاری نمی‌شود.
و هنگامى هنگامی که پروردگارِ ابراهیم، او را با حوادث گوناگونى گوناگونی آزمود و او به خوبى خوبی از عهده‌ی آزمایش برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام مردم قرار دادم.» ابراهیم گفت: «از دودمان من نیز [امامانى [امامانی قرار بده].» خداوند فرمود: «پیمان من به ستمکاران نمى‌رسد». نمی‌رسد».
و [به یادآور] هنگامى هنگامی که خانه[ى خانه[ی کعبه] را محل بازگشت و اجتماع و مرکز امن براى برای مردم قرار دادیم [و گفتیم]: «از مقام ابراهیم، جایگاهى براى جایگاهی برای نماز انتخاب کنید.» و به ابراهیم و اسماعیل تکلیف کردیم که: «خانه‌ی مرا براى برای طواف‌کنندگان و معتکفان و رکوع‌کنندگانِ سجده‌گزار، پاک و پاکیزه کنید.»
و هنگامى هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این [سرزمین] را شهرى شهری امن قرار ده و اهل آن را، آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌اند، از ثمرات [گوناگون] روزى روزی ده!» [خداوند] فرمود: «و به آنهایى آنهایی که کافر شوند [نیز] بهره‌ى اندکى بهره‌ی اندکی خواهم داد. سپس آنها را به قهر به سوى سوی عذاب آتش مى‌کشانم می‌کشانم و چه بد، سرانجامى سرانجامی است.»
و هنگامى هنگامی که ابراهیم و اسماعیل، پایه‌هاى پایه‌های خانه [کعبه] را بالا مى‌بردند می‌بردندمى‌گفتند]: می‌گفتند]: «پروردگارا! از ما بپذیر! همانا تو شنوا و دانایى! دانایی!
پروردگارا! ما را تسلیم خود قرار ده و از نسل ما [نیز] امّتى امّتی که تسلیم تو باشند، پدید آور و راه و روشِ پرستش را به ما نشان ده و توبه‌ى توبه‌ی ما را بپذیر، که همانا تو، توبه‌پذیرِ مهربانى!» مهربانی!»
«پروردگارا! در میان آنان پیامبرى پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد و پاکیزه نماید، که تو خود توانا و حکیمى!» حکیمی!»
کیست که از آیین ابراهیم روى روی بگرداند، مگر کسى کسی که خود را به نادانی و بى‌خردى بی‌خردی زده است؟ و ما او را در این جهان برگزیدیم و قطعاً او در جهان دیگر [نیز] از صالحان است.
هنگامى هنگامی که پروردگار ابراهیم به او گفت: «تسلیم شو!» [او فرمان پروردگار را از جان و دل پذیرفت و] گفت: «در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.»
و ابراهیم و یعقوب، فرزندان خود را به همان آیین سفارش کردند [و گفتند]: «فرزندان من! خداوند براى برای شما این دین [توحیدى] [توحیدی] را برگزیده است. پس [تا پایان عمر بر آن باشید و] جز در حال تسلیم [و فرمانبردارى] فرمانبرداری] نمیرید.»
آیا شما [یهودیان] هنگامى هنگامی که مرگ یعقوب فرارسید، حاضر بودید!؟ آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من چه مى‌پرستید؟» می‌پرستید؟» گفتند: «خداى «خدای تو و خداى خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را و ما در برابر او تسلیم هستیم.»
آنها امّتى امّتی بودند که درگذشتند، دستاورد آنها مربوط به خودشان و دستاورد شما نیز مربوط به خودتان است و شما از آنچه آنان انجام داده‌اند، بازخواست نخواهید شد.
[اهل کتاب] گفتند: «یهودى «یهودی یا نصارا شوید تا هدایت یابید.» بگو: «بلکه [پیروى [پیروی از] آیین حق‌گراىِ حق‌گرایِ ابراهیم [مایه‌ی هدایت است، زیرا] او از مشرکان نبود.»
[اى [ای مسلمانان!] بگویید: «ما به خدا ایمان آورده‌ایم و به آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اَسباط [که پیامبرانى پیامبرانی از نوادگان یعقوبند]، و آنچه به موسى موسی و عیسى عیسی و پیامبران دیگر از طرف پروردگارشان نازل شده است، [ایمان آورده‌ایم و] ما بین هیچ یک از آنها جدایى جدایی قائل نیستیم [و میان آنان فرق نمى‌گذاریم نمی‌گذاریم و] در برابر خداوند تسلیم هستیم.»
اگر آنها [نیز] به مانند آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورند، همانا هدایت یافته‌اند، و اگر سرپیچى سرپیچی نمایند، پس جز این نیست که آنها [با حقّ] در ستیزند و خداوند شرّ آنان را از تو دفع مى‌کند می‌کند و او شنوا‌ى شنوا‌ی داناست.
[این است] رنگ‌آمیزى الهى! رنگ‌آمیزی الهی! و کیست بهتر از خدا در نگارگرى؟ نگارگری؟ و ما تنها او را عبادت مى‌کنیم.
[اى می‌کنیم.
[ای پیامبر! به اهل کتاب] بگو: «آیا درباره‌ى درباره‌ی خداوند با ما مجادله مى‌کنید، می‌کنید، در حالى حالی که او پروردگار ما و شماست و اعمال ما براى برای ما و اعمال شما از آنِ شماست. و ما براى برای او خالصانه عبادت مى‌کنیم.» می‌کنیم.»
یا مى‌گویید می‌گویید که: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب، و پیامبران از فرزندان یعقوب، یهودى یهودی یا نصرانى نصرانی بودند!» بگو: «شما بهتر مى‌دانید می‌دانید یا خدا؟» و چه کسى کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهى الهى [درباره‌ى گواهی الهی [درباره‌ی پیامبران] را که نزد اوست، کتمان کند؟ و خدا از اعمال شما غافل نیست.
آن امّت بگذشت، آنچه آنان به دست آوردند، براى برای خودشان است و آنچه شما به دست آوردید، براى برای خودتان است و شما از آنچه آنان کرده‌اند، سؤال نخواهید شد.
به زودى زودی مردم بى‌خرد بی‌خرد خواهند گفت: «چه چیزى چیزی مسلمانان را از [بیت‌المقدّس] قبله‌اى قبله‌ای که بر آن بودند، برگردانید؟» بگو: «مشرق و مغرب از آنِ خداست، هرکه را بخواهد به راه راست هدایت مى‌کند.» می‌کند.»
و بدین سان ما شما را امّتى امّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر [نیز] بر شما گواه باشد. و قبله‌ای را که [چندى] [چندی] بر آن بودى، بودی، فقط به خاطر این قرار دادیم تا کسانى کسانی را که از پیامبر پیروى مى‌کنند پیروی می‌کنند از آنها که به عقب بازمى‌گردند، بازمی‌گردند، معلوم کنیم. و این [تغییرِ قبله،] دشوار بود، جز بر کسانى کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده است. و خدا هرگز ایمان شما را [که پیش‌تر به سوى سوی بیت‌المقدّس نماز خوانده‌اید،] تباه نمى‌گرداند. نمی‌گرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.
[اى [ای پیامبر!] مى‌بینیم می‌بینیم که تو [در انتظار نزول وحى، وحی، چگونه] روى روی به آسمان مى‌کنى، می‌کنی، اکنون تو را به سوى قبله‌اى سوی قبله‌ای که از آن خشنود باشى، برمى‌گردانیم. باشی، برمی‌گردانیم. پس روى روی خود را به جانب مسجدالحرام کن. و [شما اى ای مسلمانان!] هر جا بودید، روى روی خود را به جانب آن بگردانید. و کسانى کسانی که کتاب به آنها داده شده، مى‌دانند می‌دانند که این فرمانِ حقّی است که از ناحیه‌ى ناحیه‌ی پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست.
و [اى [ای پیامبر!] اگر هرگونه آیه، [نشانه و دلیلى] براى دلیلی] برای [این گروه از] اهل کتاب بیاورى، بیاوری، از قبله‌ى قبله‌ی تو پیروى پیروی نخواهند کرد، و تو نیز پیرو قبله‌ی آنان نیستى، نیستی، [همان‌گونه که] هیچ­یک هیچ‌یک از آنها، از قبله‌ی دیگرى پیروى دیگری پیروی نخواهد کرد! و اگر پس از آنکه علم [وحى] [وحی] به تو رسیده است، از هوس‌هاى هوس‌های آنان پیروى کنى، بى‌شک پیروی کنی، بی‌شک در آن صورت از ستمگران خواهى خواهی بود.
کسانى کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم، پیامبر را همچون پسران خود مى‌شناسند، می‌شناسند، و گروهى گروهی از آنان با آن که حقّ را مى‌دانند، می‌دانند، کتمان مى‌کنند. می‌کنند.
حقّ، [آن چیزى چیزی است که] از سوى سوی پروردگار توست، پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
و هر امّتى قبله‌اى امّتی قبله‌ای دارد که به آن سوى سوی رو مى‌کند. می‌کند. پس [درباره‌ى [درباره‌ی جهتِ قبله گفتگو نکنید و به جاى جای آن] در نیکى‌ها نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. [و بدانید] هر جا که باشید، خداوند همه شما را [در محشر] حاضر مى‌کند، می‌کند، همانا خداوند بر هر کارى کاری تواناست.
و از هر جا [که به قصد سفر] خارج شدى، شدی، [به هنگام نماز] روى روی خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّى حقّی است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام مى‌دهید، می‌دهید، غافل نیست.
و [اى [ای پیامبر!] از هر جا خارج شدى، شدی، پس [به هنگام نماز] روى روی خود را به سوى سوی مسجدالحرام بگردان، و [شما نیز اى ای مسلمانان!] هر جا بودید روى روی خود را به سوى سوی آن بگردانید تا مردم، بر ضدّ شما دلیلى دلیلی نداشته باشند، مگر آنها که ستمکار [و لجوج] هستند. پس از آنها نترسید و تنها از من پروا کنید. و [بدانید تغییر قبله براى برای آن بود] که نعمت خود را بر شما تمام کنم، و شاید که شما هدایت شوید.
همان‌گونه [که براى برای هدایت شما] رسولى رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک سازد و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی‌توانستید بدانید، به شما یاد دهد.
پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم، و براى برای من شکر کنید و کفران نورزید.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! [در حوادث سخت زندگى،] زندگی،] از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است.
و به آنها که در راه خدا کشته مى‌شوند می‌شوند مرده نگویید، بلکه آنان زنده‌اند، ولى ولی شما نمى‌فهمید. نمی‌فهمید.
و قطعاً شما را با چیزى چیزی از قبیل ترس، گرسنگى، گرسنگی، زیان مالى مالی و جانى جانی و کمبود محصولات، می‌آزماییم و صابران [در این حوادث و بلاها] را بشارت بده!
[صابران] کسانى کسانی هستند که هرگاه مصیبتى مصیبتی به آنها رسد، مى‌گویند: می‌گویند: «ما از آنِ خدا هستیم و به سوى سوی او باز مى‌گردیم.» می‌گردیم.»
آنانند که درودها و رحمت پروردگارشان، شامل حالشان شده و همان‌ها هدایت­یافتگانند. هدایت‌یافتگانند.
صفا و مروه، از شعائر خداست. پس هر که حجّ خانه‌ى خانه‌ی خدا و یا عمره به جاى جای آورد، مانعى مانعی ندارد که بین صفا و مَروه طواف کند. و [علاوه بر واجبات،] هر کس داوطلبانه کار خیرى خیری انجام دهد، همانا خداوند سپاس­گزار سپاس‌گزار داناست.
کسانى کسانی که دلایل روشن و راهنمایی­هایی راهنمایی‌هایی را که ما نازل کرده‌ایم، با آن که براى برای مردم در کتاب [آسمانى [آسمانی آنها] بیان نموده‌ایم، کتمان مى‌کنند، می‌کنند، خداوند آنها را لعنت مى‌کند می‌کند و همه لعنت‌کنندگان نیز آنان را لعن مى‌نمایند. می‌نمایند.
مگر آنها که توبه کردند و [اعمال بد خود را با اعمال نیک] اصلاح نمودند و [آنچه را کتمان کرده بودند،] آشکار ساختند که من [لطف خود را] بر آنان بازمى‌گردانم، بازمی‌گردانم، زیرا من توبه‌پذیر مهربانم.
کسانى کسانی که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى همگی بر آنها خواهد بود.
[آنان براى] برای] همیشه در آن [لعنت و دورى دوری از رحمت پروردگار] باقى مى‌مانند، باقی می‌مانند، نه از عذابِ آنان کاسته مى‌شود می‌شود و نه مهلت داده مى‌شوند. می‌شوند.
و معبود شما خدایى خدایی یگانه است، جز او معبودى معبودی نیست، بخشنده‌ى بخشنده‌ی مهربان است.
در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شدِ شب و روز و کشتى‌هایى کشتی‌هایی که در دریا در حرکتند تا به مردم سود برسانند و آبى آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و [همچنین] در تغییر مسیر بادها و ابرهایى ابرهایی که میان آسمان و زمین تحت فرمانند، براى مردمى برای مردمی که مى‌اندیشند، نشانه‌هایى می‌اندیشند، نشانه‌هایی گویاست.
و بعضى بعضی از مردم کسانى کسانی هستند که معبودهایى معبودهایی غیر از خداوند براى برای خود برمى‌گزینند برمی‌گزینند و آنها را همچون خدا، دوست دارند. امّا آنان که ایمان دارند، محبتشان به خدا [از محبت مشرکان به معبودهایشان] شدیدتر است و آنها که [به خود] ستم کردند، هنگامى هنگامی که عذاب خدا را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام نیروها، تنها به دست خداست و خداوند، سخت‌کیفر است.
در آن هنگام که عذاب را مشاهده کنند و پیوندِ میانشان بریده [و دستشان از همه چیز قطع] گردد، پیشوایان [کفر]، از پیروان خود بیزارى بیزاری می‌جویند.
و [در آن هنگام] پیروان می‌گویند: «اى «ای کاش بار دیگر [به دنیا] برمى‌گشتیم برمی‌گشتیم تا از این پیشوایان بیزارى بیزاری جوییم، همان‌گونه که آنها [امروز] از ما بیزارى بیزاری جستند.» بدین­سان بدین‌سان خداوند اعمال آنها را که مایه‌ی حسرت آنهاست، به آنها نشان مى‌دهد می‌دهد و هرگز از آتش دوزخ، بیرون نخواهند آمد.
اى ای مردم! از نعمت‌هاى نعمت‌های حلال و پاکیزه‌اى پاکیزه‌ای که در زمین است، بخورید و از گام‌هاى گام‌های [وسوسه‌انگیز] شیطان، پیروى پیروی نکنید. به راستى راستی که او دشمن آشکار شماست.
[شیطان،] شما را فقط به بدى بدی و زشتى زشتی فرمان مى‌دهد می‌دهد و این­که این‌که آنچه را نمى­دانید، نمی‌دانید، به خدا نسبت دهید.
و هنگامى هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى پیروی کنید» می‌گویند: «بلکه ما از آنچه پدرانِ خود را بر آن یافتیم، پیروى مى‌نماییم.» پیروی می‌نماییم.» آیا حتی اگر پدران آنها، چیزى چیزی را درک نمی‌کردند و به هدایت نمى‌رسیدند نمی‌رسیدند [باز هم باید از آنها پیروى پیروی کنند]؟
و مَثَل [تو در دعوت] کافران، چنان است که کسى حیوانى کسی حیوانی را بانگ زند که جز صدایى صدایی و آوایی نمى‌شنود؛ نمی‌شنود؛ اینان کر و گنگ و کورند و از این روست که نمى‌اندیشند.
اى کسانى نمی‌اندیشند.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از نعمت‌هاى پاکیزه‌اى نعمت‌های پاکیزه‌ای که به شما روزى روزی داده‌ایم، بخورید و شکر خدا را به جاى جای آورید. اگر فقط او را پرستش مى‌کنید. می‌کنید.
خداوند تنها [خوردن گوشت] مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده، حرام کرده است، [ولى] [ولی] آن کس که ناچار شود، در صورتى صورتی که زیاده‌طلبى زیاده‌طلبی نکند و از حدّ احتیاج نگذراند، گناهى گناهی بر او نیست، همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
کسانى کسانی که آیات کتاب را که خداوند نازل کرده، کتمان مى‌کنند می‌کنند و آن را به بهاى کمى مى‌فروشند، بهای کمی می‌فروشند، آنها جز آتش در درونشان فرو نمى‌برند، نمی‌برند، و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمى‌گوید نمی‌گوید و پاکشان نمى‌کند نمی‌کند و براى برای آنها عذاب دردناکى دردناکی است.
آنها کسانى کسانی هستند که گمراهى گمراهی را به بهاى بهای از دست دادن هدایت و عذاب را به جاى جای آمرزش خریدند. پس به راستى راستی چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
آن [عذاب] به جهت آن است که خداوند کتاب [آسمانى] [آسمانی] را به حقّ نازل کرده است و البتّه کسانى کسانی که در کتاب [خدا، با کتمان و تحریف] اختلاف [ایجاد] کردند، همواره در ستیزه‌اى ستیزه‌ای عمیق هستند.
نیکى نیکی [تنها] این نیست که [به هنگام نماز] روى روی خود را به سوى سوی مشرق یا مغرب بگردانید، بلکه نیکوکار کسى کسی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى آسمانی و پیامبران ایمان آورده و مال [خود] را با همه علاقه‌اى علاقه‌ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و بیچارگان و در راه ماندگان و سائلان، و در [راه آزادى] آزادی] بردگان بدهد، و نماز را برپاى برپای دارد و زکات را بپردازد، و [نیز] آنان که چون پیمان می‌بندند، به عهد خود وفا می‌کنند و آنان که در [برابر] سختى‌ها، سختی‌ها، محرومیت‌ها، بیمارى‌ها بیماری‌ها و در میدان جنگ، استقامت مى‌ورزند، می‌ورزند، اینها کسانى کسانی هستند که راست گفتند و اینان همان پرهیزکارانند.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! [قانون] قِصاص در مورد کشتگان، بر شما [چنین] مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسى کسی از سوى سوی برادر [دینى] [دینی] خود [که صاحب خون است،] مورد عفو قرار گیرد، [یا قصاص او به خون‌بها تبدیل شود،] باید شیوه‌اى شیوه‌ای پسندیده پیش گیرد و به نیکى نیکی [دیه را به ولىّ ولیّ مقتول] بپردازد، این حکم، تخفیف و رحمتى رحمتی است از ناحیه پروردگارتان، پس کسى کسی که بعد از این [از حکم خدا] تجاوز کند، عذاب دردناکى دردناکی خواهد داشت.
اى ای صاحبان خرد! قصاص براى برای شما، مایه‌ی حیات است. باشد که شما تقوا پیشه کنید.
بر شما مقرّر شده که چون [نشانه‌هاى] [نشانه‌های] مرگ یکى یکی از شما فرارسد، اگر مالى مالی از خود به جاى جای گذارده، براى برای پدر و مادر و نزدیکان به­طور به طور شایسته وصیت کند، این کار، حقّ و شایسته‌ی پرهیزکاران است.
پس هر کس که آن [وصیت را] بعد از شنیدن، تغییر دهد، گناهش تنها بر همان کسانى کسانی است که آن را تغییر مى‌دهند، می‌دهند، همانا خداوند شنوا و داناست.
پس کسى کسی که از انحراف وصیت­کننده وصیت‌کننده [و تمایل او به بعضی وارثان] یا از گناه او [به وصیت،] بترسد و میان آنها را اصلاح دهد، گناهى گناهی بر او نیست، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما مقرّر گردید، همان‌گونه که بر کسانى کسانی که پیش از شما بودند، مقرّر شده بود، باشد که پرهیزکار شوید.
روزهاى محدودى روزهای محدودی [روزه بر شما مقرّر شده است]، ولى ولی هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد، پس [به همان] تعداد از روزهاى روزهای دیگر [را روزه بگیرد]، و بر کسانى کسانی که طاقت روزه ندارند [همچون بیماران مزمن و پیران]، لازم است با اطعام مستمندى، مستمندی، کفّاره دهند. و هر کس به میل خود بیشتر نیکى نیکی کند، براى برای او بهتر است، و روزه گرفتن، برایتان بهتر است، اگر [آثار روزه را] بدانید.
ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. [کتابى [کتابی که] هدایت‌گر مردم با دلایل روشنِ هدایت و وسیله‌ی تشخیص حقّ از باطل است، پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند براى برای شما آسانى مى‌خواهد، آسانی می‌خواهد، نه دشوارى. [قضاى دشواری. [قضای روزه] براى برای آن است که شماره‌ی مقرّر روزها را تکمیل کنید و خدا را به خاطر این که شما را هدایت کرده، به بزرگى بزرگی یاد کنید، باشد که شکرگزار گردید.
و هرگاه بندگانم از تو درباره‌ی من بپرسند، [بگو] به راستی من نزدیکم؛ دعاى دعای نیایش‌گر را آن گاه که مرا مى‌خواند، می‌خواند، پاسخ مى‌گویم. می‌گویم. آنها نیز دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند و به رشد برسند.
در شب‌هاى روزه­داریِ شب‌های روزه‌داریِ [ماه رمضان]، آمیزش با همسرانتان براى برای شما حلال شد. آنها براى برای شما [همچون] لباسند و شما براى برای آنها [همچون] لباس. خداوند مى‌دانست می‌دانست که شما به خود خیانت مى‌کردید می‌کردید [و آمیزش را که ممنوع بود، انجام مى‌دادید]، می‌دادید]، پس توبه‌ی شما را پذیرفت و از شما درگذشت. اکنون [مى‌توانید] [می‌توانید] با آنها همبستر شوید و آنچه را خداوند بر شما مقرّر فرموده، طلب کنید. و بخورید و بیاشامید تا رشته‌ی سپیدِ صبح از رشته‌ی سیاهِ [شب] براى برای شما آشکار گردد. سپس روزه را تا شب به اتمام رسانید و در حالى حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته‌اید، با زنان آمیزش نکنید. این حدود و احکام الهى الهی است، پس به آن نزدیک نشوید. خداوند این چنین آیات خود را براى برای مردم روشن مى‌سازد، می‌سازد، باشد که پرهیزکار گردند.
و اموال یکدیگر را به باطل [و ناحقّ] در میان خود نخورید و براى برای خوردن بخشى بخشی از اموال مردم به گناه، آنها را به [عنوان رشوه، به کیسه‌ی] حاکمان و قاضى‌ها قاضی‌ها سرازیر نکنید. در حالى حالی که خود مى‌دانید می‌دانید [این کار، گناه است].
درباره‌ی [حکمتِ] هلال‌هاى هلال‌های ماه از تو سؤال مى‌کنند، می‌کنند، بگو: «براى «برای آن است که مردم، اوقات [کارهاى [کارهای خویش] و زمان حجّ را بشناسند.» و نیکى نیکی آن نیست که [در حال احرامِ حج،] از پشت خانه‌ها وارد شوید، [آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود،] بلکه نیکى نیکی آن است که تقوا پیشه کنید و از درها وارد خانه‌ها شوید، از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.
و در راه خدا با کسانى کسانی که با شما مى‌جنگند، می‌جنگند، نبرد کنید، ولى ولی از حدّ تجاوز نکنید، که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد.
و آنان [مشرکانی که از هیچ جنایتی روی‌گردان نیستند،] را هرجا یافتید، بکشید و از [مکه] همان جایى جایی که شما را بیرون کردند، آنها را بیرون کنید و [بدانید که] فتنه‌انگیزی از کشتار بدتر است. و نزد مسجدالحرام با آنها جنگ نکنید، مگر آن که آنها در آنجا با شما بجنگند، پس اگر با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید. چنین است جزاى جزای کافران.
-200,34 +200,34
و با آنها بجنگید تا فتنه و آشوبی باقى باقی نماند و دین، تنها از آنِ خدا شود. پس اگر دست برداشتند، تعدّى تعدّی جز بر ستمکاران روا نیست.
ماه حرام در برابر ماه حرام، و [اگر دشمنان احترام آن را شکستند، شما نیز حقّ دارید مقابله به مثل کنید. زیرا] تمام حرمت‌ها[ى حرمت‌ها[ی شکسته شده، قابل] قصاص است و هر کس به شما حمله کرد، به مانند آن تجاوز، بر او حمله کنید و از خدا بپرهیزید [و زیاده‌روى زیاده‌روی ننمایید] و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است.
و در راه خدا انفاق کنید و خویش را به دست خود به هلاکت نیافکنید و نیکى نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
و حجّ و عمره را براى برای خدا به اتمام برسانید و اگر بازداشته شدید [و موانعى موانعی مانند بیمارى بیماری اجازه نداد که حجّ را کامل کنید، بر شماست] قربانى قربانی کردنِ آنچه فراهم است و سرهاى سرهای خود را نتراشید تا قربانى قربانی به قربانگاه برسد و اگر کسى کسی از شما بیمار بود یا ناراحتى ناراحتی در سر داشت [و ناچار بود سر خود را زودتر بتراشد،] باید به عوض آن، روزه بگیرد یا صدقه بدهد و یا گوسفندى گوسفندی را ذبح کند. و چون [از بیمارى بیماری یا دشمن] در امان شدید، پس هر کس به دنبال عمره تمتّع، حج را آغاز کرده، آنچه را از قربانى قربانی که میسّر است [ذبح کند.] و هر کس که قربانى قربانی نیافت، سه روز در ایام حج و هفت روز به هنگامى هنگامی که بازگشتید، روزه بدارد. این، ده روزِ کامل است. [البتّه] این [حجِ تمتّع] براى کسى برای کسی است که خاندانش ساکن [مکه و] مسجدالحرام نباشند. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند سخت‌کیفر است.
حجّ [در] ماه‌هاى معینى ماه‌های معینی است، پس هر که در این ماه‌ها فریضه‌ى فریضه‌ی حجّ را ادا می‌کند، [بداند که] آمیزش جنسى جنسی و گناه و جدال در حج روا نیست. و آنچه از کارهاى کارهای خیر انجام دهید، خدا مى‌داند. می‌داند. و زاد وتوشه تهیه کنید که البتّه بهترین زاد و توشه، تقواست. اى ای خردمندان! تنها از من پروا کنید.
گناهى گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان [از راه تجارت در ایام حجّ] بهره گیرید. پس چون از عرفات کوچ کردید، خدا را در مَشعَرالحرام یاد کنید. و او را یاد کنید، به پاس آن که شما را هدایت نمود. و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید.
سپس از همان جا که مردم کوچ مى‌کنند، می‌کنند، [به سوى سوی سرزمین مِنى] مِنی] کوچ کنید. و ازخداوند طلب آمرزش نمایید که خداوند آمرزنده‌ى آمرزنده‌ی مهربان است.
پس چون مناسک [حجّ] خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همان‌گونه که پدران خویش را یاد مى‌کنید، می‌کنید، بلکه بیشتر و بهتر از آن. پس بعضى بعضی ازمردم کسانى کسانی هستند که مى‌گویند: می‌گویند: «خداوندا! به ما در دنیا عطا کن!» آنان در آخرت بهره‌اى بهره‌ای ندارند.
[امّا] بعضى بعضی از مردم مى‌گویند: می‌گویند: «پروردگارا! در این دنیا به ما نیکى نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکى نیکی مرحمت فرما و ما را ازعذاب آتش نگه‌دار!»
آنان از آنچه به دست آورده­اند، آورده‌اند، بهره و نصیبى نصیبی دارند و خداوند به سرعت به حساب هر کس مى‌رسد. می‌رسد.
و خدا را در روزهاى معینى روزهای معینی یاد کنید، پس هر کس شتاب کند [و اعمال مِنى مِنی را] در دو روز [انجام دهد،] گناهى گناهی بر او نیست و هر که تأخیر کند [و اعمال را در سه روز انجام دهد نیز،] گناهى گناهی بر او نیست. [البته این اختیار] براى کسى برای کسی است که [از محرّماتِ احرام] پرهیز کرده باشد. و از خدا پروا کنید و بدانید شما به سوى سوی او محشور خواهید شد.
و گفتارِ بعضى بعضی از مردم درباره‌ی زندگى زندگی دنیا، مایه‌ى مایه‌ی اعجاب تو مى‌شود می‌شود و خداوند را بر آنچه در دل دارد، گواه مى‌گیرد می‌گیرد [در حالى حالی که] او سرسخت‌ترینِ دشمنان است.
و چون از تو روى روی گرداند [یا به قدرت و حکومت رسد]، براى برای فساد در زمین تلاش می­کند می‌کند و کشت و زرع و نسلِ انسان را نابود می­سازد می‌سازد و خداوند فساد و تبهکاری را دوست ندارد.
و هنگامى هنگامی که به او گفته شود: «از خداى خدای پروا کن!» غرور و نخوت، او را به گناه می‌کشاند. پس آتش دوزخ براى برای او کافى کافی است و چه بد جایگاهى جایگاهی است!
و از میان مردم کسى کسی است که جان خود را براى برای کسب خشنودى خشنودی خدا مى‌فروشد می‌فروشد و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همگى همگی در صلح و آشتى آشتی درآیید و گام‌هاى گام‌های شیطان را پیروى پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست.
و اگر بعد از آن که نشانه‌هاى نشانه‌های روشن براى برای شما آمد، دچار لغزش شدید، بدانید که خداوند عزیز و حکیم است.
آیا [مشرکان] انتظار دارند که خداوند و فرشتگان در سایبان­هایی سایبان‌هایی از ابر به سوى سوی آنها بیایند [و دلایل تازه‌اى تازه‌ای در اختیارشان بگذارند]؟! و [چون آنها مخالفت کنند،] کار خاتمه یابد؟ در حالى حالی که همه امور به سوى سوی خدا بازمى‌گردد. بازمی‌گردد.
از بنى‌اسرائیل بنی‌اسرائیل بپرس که چه اندازه دلایل روشن به آنها دادیم [و آنان کفران کردند]؟ و هر کس نعمتِ [هدایتِ] خدا را پس از آن که به سراغ او آمد، [کفران و] تبدیل کند همانا خداوند سخت‌کیفر است.
زندگى زندگی دنیا، در چشم کافران جلوه یافته است و افراد باایمان را مسخره مى‌کنند. می‌کنند. در حالى حالی که مؤمنان و پرهیزکاران در قیامت از آنها برترند. و خداوند هر کس را بخواهد، روزىِ بى‌شمار روزیِ بی‌شمار مرحمت مى‌کند. می‌کند.
مردم [در آغاز،] امّتى امّتی یگانه و یکدست بودند [به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و میان آنها اختلافاتى اختلافاتی پیدا شد]، پس خداوند پیامبران را بشارت‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانى آسمانی را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند، حکم کنند. و تنها کسانى کسانی که کتاب به آنها داده شده بود، پس از آن که نشانه‌هاى نشانه‌های روشن به آنان رسید، به سبب انحراف از حقّ و ستمگرى، ستمگری، در آن اختلاف کردند. پس خداوند کسانى کسانی را که ایمان آورده بودند، به حقیقتِ آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود و خداوند هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت مى‌کند. می‌کند.
آیا گمان کردید داخل بهشت مى‌شوید، بى می‌شوید، بی آن که [جهت آزمایش،] پیش­آمدِ ناگوارى پیش‌آمدِ ناگواری همچون پیش­آمدِ پیش‌آمدِ گذشتگان به شما برسد؟! آنان گرفتار تنگدستى تنگدستی و ناخوشى ناخوشی شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادى افرادی که ایمان آورده و همراه او بودند، گفتند: «پس یارى یاری خدا کى کی خواهد آمد؟! آگاه باشید که یارى یاری خداوند نزدیک است.»
از تو مى‌پرسند می‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر مالى مالی که [مى‌خواهید] [می‌خواهید] انفاق کنید، براى برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان باشد. و [بدانید] هر کار خیرى خیری که انجام دهید، همانا خداوند به آن آگاه است.»
جهاد [در راه خدا] بر شما مقرّر شد، در حالى حالی که براى برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزى چیزی را خوش نداشته باشید، در حالى حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزى چیزی را دوست دارید، در حالى حالی که ضرر و شرّ شما در آن است و خداوند [صلاح شما را] مى‌داند می‌داند و شما نمى‌دانید.
[اى نمی‌دانید.
[ای پیامبر!] از تو درباره‌ى درباره‌ی جنگ در ماه حرام سؤال مى‌کنند، می‌کنند، بگو: «جنگ در آن ماه‌ها گناهى گناهی بزرگ است، ولى ولی بازداشتنِ [مردم] از راه خدا و کفر ورزیدنِ به او و [بازداشتن مردم از] مسجدالحرام و اخراج ساکنانش از آنجا، [گناهش] نزد خداوند بزرگتر است؛ [زیرا] فتنه­انگیزى فتنه‌انگیزی [و بیرون راندن مؤمنان از دیارشان] از قتل و کشتار بدتر است». [مشرکان] پیوسته با شما مى‌جنگند، می‌جنگند، تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند، و هر کس از شما که از دینش برگردد و در حال کفر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت تباه مى‌شود می‌شود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.
کسانى کسانی که ایمان آورده‌اند و کسانى کسانی که مهاجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده‌اند، آنها به رحمت پروردگار امیدوار هستند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
از تو درباره شراب و قمار مى‌پرسند، می‌پرسند، بگو: «در آن دو، گناه و زیان بزرگى بزرگی است و منافعى [مادّى] منافعی [مادّی] نیز براى برای مردم دارند؛ و[لى] و[لی] گناه آن دو از سودشان بیشتر است». [همچنین] از تو مى‌پرسند می‌پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: «افزون [بر نیاز خود را]» خداوند این چنین آیات را براى برای شما روشن مى‌سازد می‌سازد تا شاید بیندیشید.
درباره‌ی دنیا و آخرت [بیندیشید]. و از تو درباره‌ی یتیمان مى‌پرسند، می‌پرسند، بگو: «اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگى زندگی خود را با زندگى زندگی آنان بیامیزید، [مانعى [مانعی ندارد،] آنها برادران شما هستند». خداوند، مفسد را از مصلح بازمى‌شناسد بازمی‌شناسد و اگر خدا مى‌خواست، می‌خواست، شما را در تنگنا مى‌نهاد، می‌نهاد، [و دستور مى‌داد می‌داد در عین سرپرستى سرپرستی یتیمان، اموال آنها را از اموال خود جدا سازید، ولى ولی خداوند چنین نمى‌کند.] نمی‌کند.] همانا او توانا و حکیم است.
و با زنان مشرک، ازدواج نکنید تا ایمان آورند. و قطعاً کنیز باایمان از زن [آزاد] مشرک بهتر است، هر چند [زیبایى [زیبایی او] شما را به شگفتى شگفتی آورد. و به مردان مشرک، زن ندهید تا ایمان آورند و قطعاً برده‌ی باایمان از مرد [آزاد] مشرک بهتر است، هر چند [ثروت او] شما را به شگفتى شگفتی وادارد. آن مشرکان [شما را] به سوى سوی آتش دعوت مى‌کنند، می‌کنند، در حالى حالی که خداوند با فرمان خود، شما را به بهشت و آمرزش فرامى‌خواند فرامی‌خواند و آیات خویش را براى برای مردم روشن مى‌کند می‌کند تا شاید متذکر شوند.
و از تو درباره حِیض [و عادت ماهانه‌ی زنان] سؤال مى‌کنند، می‌کنند، بگو: «آن، چیزی است رنج­آور، رنج‌آور، پس در حال حیض از زنان کناره‌گیرى کناره‌گیری کنید، و با آنها نزدیکى نزدیکی ننمایید تا پاک شوند. پس هنگامى هنگامی که پاک شدند، آن‌گونه که خداوند به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید. خداوند هم توبه‌کنندگان را دوست دارد، و هم پاکان را.»
زنان شما کشت‌زارِ شمایند، هر جا و هرگاه که بخواهید، به کشت‌زار خود درآیید و [با پرورش فرزندان صالح، اثر نیکى] براى نیکی] برای خود، از پیش بفرستید. و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد، و به مؤمنان، بشارت ده!
و خدا را دستاویز سوگندهاى سوگندهای خود قرار مدهید تا [بدین بهانه‌] از نیکوکارى نیکوکاری و پرهیزکارى پرهیزکاری و سازش دادنِ میان مردم شانه خالی کنید. همانا خداوند شنوا و داناست.
خداوند، شما را به خاطر سوگندهاى سوگندهای بیهوده و بدون قصد، بازخواست نمی‌کند، امّا به آنچه دل‌هاى دل‌های شما قصد کرده، بازخواست می‌کند. و خداوند آمرزنده و بردبار است.
کسانى کسانی که [به قصد آزار همسر،] سوگند می‌خورند که با زنان خویش نیامیزند، باید چهار ماه انتظار بکشند. پس اگر [از سوگند خود دست برداشته و به آشتى] آشتی] برگشتند، خداوند آمرزنده و مهربان است.
-235,16 +235,16
زنانِ طلاق داده شده، باید تا سه مرتبه عادت ماهانه دیدن انتظار بکشند [و عدِّه نگه دارند]، و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند، براى برای آنها روا نیست که آنچه را خدا در رحم آنها آفریده است، کتمان کنند. و شوهرانشان اگر سر آشتى آشتی دارند، به بازآوردن آنها در این مدّت، [از دیگران] سزاوارترند. و براى برای زنان در برابر وظایفى وظایفی که بر عهده دارند، حقوق شایسته‌اى شایسته‌ای مقرّر گردیده است و برای مردان نسبت به آنان، [وظایف و حقوقی] افزون­تر افزون‌تر است و خداوند توانا و حکیم است.
طلاق [قابل رجوع، حدّاکثر] دو مرتبه است. [و پس از آن] یا باید به طور شایسته همسر خود را نگه‌دارد و یا با نیکى نیکی او را رها کند و براى برای شما مردان روا نیست که چیزى چیزی از آنچه به همسرانتان داده‌اید، پس بگیرید، مگر این که دو همسر بترسند که حدود الهى الهی را برپا ندارند. پس اگر بترسید که آنان حدود الهى الهی را رعایت نکنند، مانعى مانعی ندارد که زن فدیه و عوضى عوضی بدهد، [و طلاق بگیرد.] اینها حدود و مرزهاى الهى مرزهای الهی است، پس از آن تجاوز نکنید. و هر کس از حدود الهى الهی تجاوز کند، ستمکار است.
پس اگر [براى [برای بار سوم] او را طلاق داد، دیگر آن زن بر او حلال نخواهد بود، مگر آن که به ازدواج مرد دیگرى دیگری درآید، پس اگر [شوهر دوم] او را طلاق داد، مانعى مانعی ندارد که به یکدیگر بازگشت کنند؛ البتّه در صورتى صورتی که امید داشته باشند حدود الهى الهی را برپا دارند. و اینها حدود الهى الهی است که خداوند آن را براى افرادى برای افرادی که آگاهند، بیان می‌کند.
و هنگامى هنگامی که زنان را طلاق دادید و به پایان مهلتِ [عدِّه] رسیدند، پس یا به طرز شایسته آنها را نگاه دارید [و آشتى آشتی کنید] و یا آنها را به طرز پسندیده‌اى پسندیده‌ای رها سازید. و براى برای آزار رسانیدن، آنان را نگاه ندارید تا [به حقوقشان] تجاوز کنید و کسى کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. و مبادا آیات خدا را به مسخره بگیرید. و نعمتى نعمتی را که خداوند به شما داده و کتاب آسمانى آسمانی و حکمتى حکمتی را که بر شما نازل کرده و شما را با آن پند مى‌دهد، می‌دهد، به یاد بیاورید و از خدا پروا کنید و بدانید خداوند از هر چیزى چیزی آگاه است.
و هنگامى هنگامی که زنان را طلاق دادید و مهلتِ [عدّه] خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران [سابق] خویش ازدواج کنند، البتّه در صورتى صورتی که میان آنها به طرز پسندیده‌اى، پسندیده‌ای، توافق برقرار گردد. این موعظه­ای موعظه‌ای است که تنها افرادى افرادی از شما، که به خدا و روز قیامت ایمان دارند، از آن پند مى‌گیرند. می‌گیرند. این روش، مایه­ی مایه‌ی پاکی و پاکیزگیِ هر چه بیشتر شماست. و خداوند مى‌داند می‌داند و شما نمى‌دانید.
مادرانى نمی‌دانید.
مادرانی که مى‌خواهند می‌خواهند دوران شیردهى شیردهی را کامل سازند، دو سالِ تمام فرزندانشان را شیر دهند. و خوراک و پوشاک این مادران، به وجهى وجهی نیکو بر عهده‌ی [پدر و] صاحب فرزند است. [البته] هیچ کس تکلیفى تکلیفی بیش از مقدار توانایى توانایی خود ندارد. هیچ مادرى مادری به خاطر فرزندش و نیز هیچ پدرى پدری به خاطر فرزندش نباید دچار ضرر شود. و [اگر پدر نباشد، هزینه مادر] بر عهده‌ی وارث اوست. و اگر پدر و مادر با توافق و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را [زودتر از دو سال] از شیر بازگیرند، گناهى گناهی بر آنها نیست. و اگر خواستید دایه‌اى براى دایه‌ای برای فرزندانتان بگیرید، گناهى گناهی بر شما نیست، به شرط این که آنچه را به وجهى وجهی پسندیده قرار گذاشته‌اید، بپردازید. و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و بدانید خدا، به آنچه انجام مى‌دهید، می‌دهید، بیناست.
و کسانى کسانی از شما که مى‌میرند می‌میرند و همسرانى باقى مى‌گذارند، همسرانی باقی می‌گذارند، آن زنان باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند و چون به پایان مهلت [عدّه]شان رسیدند، گناهى گناهی بر شما نیست که هر چه مى‌خواهند، درباره‌ى می‌خواهند، درباره‌ی خودشان به طور شایسته انجام دهند. [و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند.] و خداوند به آنچه عمل مى‌کنید، می‌کنید، آگاه است.
و گناهى گناهی بر شما نیست که به طور کنایه [از زنانى زنانی که در عدّه هستند،] خواستگارى خواستگاری کنید یا [تصمیم خود را] در دل نهان دارید. خداوند مى‌داند می‌داند که شما آنها را یاد خواهید کرد، ولى ولی با آنها وعده‌ی پنهانى [براى پنهانی [برای ازدواج] نداشته باشید، مگر آن که [به کنایه] سخن پسندیده بگویید، ولى ولی [در هر حال] اقدام به عقد ازدواج ننمایید تا مدّت مقرّر به سر آید، و بدانید خداوند آنچه را که در دل دارید، مى‌داند، می‌داند، پس از [مخالفت با] او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است.
اگر زنان را قبل از آمیزش و یا تعیین مهریّه، [به عللى] عللی] طلاق دهید، گناهى گناهی بر شما نیست، ولى ولی آنها را [با هدیه‌اى هدیه‌ای مناسب] بهره‌مند سازید. آن کس که توانایى توانایی دارد، به اندازه توانش و آن کس که تنگدست است، به اندازه‌ى اندازه‌ی وسعش، هدیه‌اى هدیه‌ای شایسته بدهد. این کار براى برای نیکوکاران سزاوار است.
و اگر زنان را قبل از آمیزش طلاق دهید، در حالى حالی که براى برای آنها مهریه تعیین کرده‌اید، نصف آنچه را تعیین کرده‌اید، [به آنها بدهید،] مگر این که آنها ببخشند و یا [ولىّ [ولیّ آنها، یعنى] کسى یعنی] کسی که عقد ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد، و این که شما گذشت کنید [و تمام مهریه را بپردازید،] به پرهیزکارى پرهیزکاری نزدیک‌تر است و گذشت و نیکوکارى نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید که خداوند به آنچه انجام مى‌دهید، می‌دهید، بیناست.
بر انجام همه‌ى همه‌ی نمازها و [به ویژه] نماز وُسطى وُسطی [ظهر]، مواظبت کنید و براى برای خدا خاضعانه به پاخیزید.
پس اگر [از دشمن یا خطرى خطری دیگر] بیم داشتید، پیاده یا سواره [نماز گزارید]، و آن‌گاه که ایمِن شدید، [با خواندن نماز به صورت معمول] خدا را یاد کنید؛ آن‌گونه که خداوند به شما آموخته، آنچه را نمی‌دانسته‌اید.
و کسانى کسانی از شما که در آستانه‌ی مرگ قرار مى‌گیرند می‌گیرند و همسرانى همسرانی از خود به جاى مى‌گذارند، درباره‌ى جای می‌گذارند، درباره‌ی همسرانشان این سفارش است که تا یک سال، آنها را [با پرداخت هزینه‌ی زندگى] زندگی] بهره‌مند سازند و از خانه بیرون نکنند. ولى ولی اگر آنها خود بیرون رفتند و تصمیم شایسته‌اى درباره‌ى شایسته‌ای درباره‌ی خودشان گرفتند، بر شما گناهى گناهی نیست و خداوند توانا و حکیم است.
و براى برای زنان طلاق داده شده، بهره [و هدیه] مناسبى مناسبی است که بر مردانِ پرهیزکار سزاوار است.
این چنین خداوند آیات خود را براى برای شما بیان مى‌کند، می‌کند، شاید که بیندیشید!
آیا ندیدى گروهى ندیدی گروهی [از بنى‌اسرائیل] بنی‌اسرائیل] را که از ترس مرگ، [و به بهانه طاعون، از شرکت در میدان جهاد خوددارى خودداری نمودند و] از خانه‌هاى خانه‌های خود فرار کردند، در حالى حالی که هزاران نفر بودند، پس خداوند به آنها فرمود: «بمیرید!» سپس آنان را زنده کرد. همانا خداوند نسبت به مردم احسان مى‌کند، ولى می‌کند، ولی بیشتر مردم سپاس نمى‌گزارند. نمی‌گزارند.
-252,42 +252,42
کیست که به خداوند وام دهد، وامى وامی نیکو تا خداوند آن را براى برای او چندین برابر بیافزاید و خداوند [روزىِ [روزیِ بندگان را] محدود یا گسترده مى‌سازد، می‌سازد، و [سرانجام، همگى] همگی] به سوى سوی او بازگردانده مى‌شوید. می‌شوید.
آیا ندیدى گروهى ندیدی گروهی از بزرگان بنى‌اسرائیل بنی‌اسرائیل را که بعد از موسى، موسی، به پیامبر خود گفتند: «براى «برای ما زمامدار [و فرماندهى] فرماندهی] برانگیز تا [زیر فرمان او] در راه خدا پیکار کنیم.» [پیامبرشان] گفت: «اگر دستور جنگ به شما داده شود، [چه بسا] پیکار و جهاد ننمایید.» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالى حالی که از سرزمین و [از نزد] فرزندانمان رانده شده‌ایم؟» پس چون دستور جنگ بر آنان مقرّر گشت، جز عدّه‌ی اندکى، همگى سرپیچى اندکی، همگی سرپیچی کردند. و خداوند به ظالمان آگاه است.
و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند طالوت را براى زمامدارى برای زمامداری شما برگزیده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، در حالى حالی که ما از او به فرمانروایى فرمانروایی شایسته‌تریم، و او ثروت زیادى زیادی ندارد.» پیامبرشان گفت: «خداوند او را بر شما برگزیده و توان علمى علمی و جسمى جسمی او را افزون نموده است. و خداوند ملکش را به هر کس بخواهد، مى‌بخشد. می‌بخشد. و خداوند [احسانش] وسیع و [به لیاقت‌ها و توانایى‌هاى توانایی‌های افراد] آگاه است.»
و پیامبرشان به آنها گفت: «نشانه‌ى «نشانه‌ی حکومت او این است که تابوتِ [عهد] به سوى سوی شما خواهد آمد، [همان صندوقى صندوقی که] آرامشى آرامشی از پروردگارتان و یادگارى یادگاری از میراث خاندان موسى موسی و هارون در آن است، [صندوق به سوی شما می‌آید،] در حالى حالی که فرشتگان آن را حمل مى‌کنند، می‌کنند، در این موضوع، نشانه‌ى روشنى براى نشانه‌ی روشنی برای شماست، اگر ایمان داشته باشید.»
پس هنگامى هنگامی که طالوت، سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند شما را به نهر آبی آزمایش مى‌کند، می‌کند، پس هر که از آن بنوشد، از من نیست و هر کس از آن نخورد، از من است، مگر آن که با دست، مشتى مشتی برگیرد [و بیاشامد].» پس [همین که به نهر آب رسیدند،] جز اندکى اندکی همه از آن نوشیدند. سپس هنگامى هنگامی که او و یاوران باایمانش از آن نهر گذشتند، [چون دشمن را دیدند، از کمىِ کمیِ نفرات خود، ترسیدند و] گفتند: «امروز ما توانایى توانایی مقابله با جالوت و سپاهیان او را نداریم.» امّا آنان که اعتقاد داشتند خدا را [در روز قیامت] ملاقات خواهند کرد، گفتند: «چه بسا گروهى گروهی اندک که با اذن خدا بر گروهى گروهی بسیار پیروز شدند.» و خداوند با صابران [و استقامت‌کنندگان] است.
و هنگامى هنگامی که در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند، گفتند: «پروردگارا! صبر و شکیبایى شکیبایی بر ما فرو ریز و قدم‌هاى قدم‌های ما را ثابت و استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز فرما!»
سپس طالوت و یارانش به اذن خداوند، سپاه دشمن را در هم شکستند و داوود، جالوت را [که فرمانده سپاهِ دشمن بود،] کشت و خداوند حکومت و حکمت به او عطا نمود و از آنچه مى‌خواست می‌خواست به او آموخت. و اگر خداوند [فسادِ] بعضى بعضی از مردم را به وسیله‌ی بعضى بعضی دیگر دفع نمى‌کرد، نمی‌کرد، قطعاً زمین را فساد فرامى‌گرفت. ولى فرامی‌گرفت. ولی خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد.
اینها، آیات خداوند است که به حقّ بر تو مى‌خوانیم می‌خوانیم و به راستى راستی تو از فرستادگان الهى هستى. الهی هستی.
ما بعضى بعضی از آن پیامبران را بر بعضى بعضی دیگر برترى برتری دادیم. خداوند با برخی از آنان سخن گفت و درجات بعضى بعضی از آنان را بالا برد، و به عیسى‌بن‌مریم نشانه‌هاى عیسی‌بن‌مریم نشانه‌های روشن دادیم و او را با روح‌القدس تأیید نمودیم، و اگر خدا مى‌خواست، می‌خواست، [امّت این پیامبران] بعد از آنان به جنگ و ستیز با هم برنمی‌خاستند، با آن که نشانه‌هاى نشانه‌های روشن براى برای آنها آمده بود؛ ولى ولی با هم اختلاف کردند، پس برخى برخی از آنان ایمان آورده و بعضى بعضی کافر شدند و اگر خدا مى‌خواست می‌خواست [مؤمنان و کافران] با هم پیکار نمى‌کردند، ولى نمی‌کردند، ولی خداوند آنچه را اراده کند، انجام مى‌دهد. می‌دهد. [و اراده‌ی حکیمانه‌ى حکیمانه‌ی او بر آزاد گذاردن مردم است.]
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از آنچه به شما روزى روزی داده‌ایم، انفاق کنید، پیش از آن که روزى روزی فرارسد که در آن، نه داد و ستدى ستدی باشد، نه دوستى دوستی و نه شفاعتى. شفاعتی. و کافران همان ستمکارانند.
اللّه که جز او معبودى معبودی نیست، زنده و پاینده است. نه خواب سبک او را فرامی‌گیرد و نه خواب سنگین. [و لحظه‌اى لحظه‌ای از تدبیر جهان هستى، هستی، غافل نمى‌ماند.] نمی‌ماند.] آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ گذشته و آینده‌ی همگان را مى‌داند. می‌داند. و کسی به چیزى چیزی از علم او احاطه پیدا نمى‌کند نمی‌کند مگر به مقدارى مقداری که او بخواهد. اَریکه‌ی [حکومت] او آسمان‌ها و زمین را فراگرفته و حفظ و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست. و او والا و بزرگ است.
در [پذیرش] دین، هیچ اجبارى اجباری نیست. راه رشد از گمراهى گمراهی روشن شده است، پس هر که به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان آورد، قطعاً به دستگیره‌ی محکمى محکمی دست یافته، که گسستنى براى گسستنی برای آن نیست. و خداوند شنواى شنوای داناست.
خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاریکى‌ها تاریکی‌ها خارج ساخته، به سوى سوی نور مى‌برد. ولى می‌برد. ولی سرپرستان کفّار، طاغوت‌ها هستند که آنان را از نور به تاریکى‌ها تاریکی‌ها سوق مى‌دهند، می‌دهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.
آیا نظر نکردی به [حال نمرود،] کسی که خداوند به او پادشاهى پادشاهی داده بود، ولی او با ابراهیم درباره‌ی پروردگارش گفتگو و ستیزه می‌کرد؟ آن­گاه آن‌گاه که ابراهیم گفت: «خداى «خدای من همان کسى کسی است که زنده مى‌کند می‌کند و مى‌میراند.» می‌میراند.» او گفت: «من هم زنده مى‌کنم می‌کنم و مى‌میرانم.» می‌میرانم.» ابراهیم گفت: «خداوند خورشید را از مشرق مى‌آورد، می‌آورد، پس تو آن را از مغرب برآور!» آن مرد کافر مبهوت و درمانده شد. و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى‌کند. نمی‌کند.
یا همانند [عُزَیر،] کسی که از کنار یک آبادى آبادی عبور کرد، در حالى حالی که دیوارها و سقف‌هایش فروریخته بود. [او با خود] گفت: «خداوند چگونه اینها را پس از مرگ زنده مى‌کند؟»پس می‌کند؟»پس خداوند او را یکصد سال میراند و سپس زنده کرد، [و به او] فرمود: «چقدر درنگ کردى؟» کردی؟» گفت: «یک روز، یا قسمتى قسمتی از یک روز!» فرمود: «بلکه یکصد سال دِرنگ کرده‌اى، کرده‌ای، به غذا و نوشیدنى نوشیدنی خود نگاه کن که تغییر نیافته است. و به الاغ خود نگاه کن [که متلاشى متلاشی شده است، این ماجرا براى برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم] و [هم] تو را نشانه [رستاخیز] و حجّتى براى حجّتی برای مردم قرار دهیم. [اکنون] به استخوان‌ها[ى استخوان‌ها[ی مرکب خود] بنگر که چگونه آنها را به­ به‌ هم پیوند مى‌دهیم می‌دهیم و بر آن گوشت مى‌پوشانیم.» می‌پوشانیم.» پس هنگامى هنگامی که [این حقایق] آشکار شد، گفت: «[اکنون با تمام وجود] مى‌دانم می‌دانم که خداوند بر هر کارى کاری تواناست.»
و هنگامى هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده مى‌کنى؟» می‌کنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‌اى؟» نیاورده‌ای؟» گفت: «چرا، ولى براى ولی برای آن که قلبم آرامش یابد.» [خداوند] فرمود: «چهار پرنده [متفاوت] را برگیر و آنها را نزد خود جمع و قطعه قطعه کن [و در هم بیامیز]، سپس بر هر کوهى قسمتى کوهی قسمتی از آنها را قرار ده، آن­گاه آن‌گاه پرندگان را بخوان، به سرعت به سوى سوی تو مى‌آیند. می‌آیند. و بدان که خداوند تواناى توانای حکیم است.»
مَثَل کسانى کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌کنند، می‌کنند، همانند بذرى بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى برای هر کس بخواهد دو یا چند برابر مى‌کند می‌کند و خدا وسعت‌بخش داناست.
کسانى کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‌کنند می‌کنند و سپس به دنبال آنچه انفاق کرده‌اند، منّت نمى‌گذارند نمی‌گذارند و آزارى نمى‌رسانند، آزاری نمی‌رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان [محفوظ] است و نه ترسى ترسی دارند و نه غمگین مى‌شوند. می‌شوند.
گفتار پسندیده و گذشت [از تندى تندی نیازمندان]، بهتر از صدقه‌اى صدقه‌ای است که آزارى آزاری به دنبال آن باشد. و خدا بى‌نیاز بی‌نیاز بردبار است.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بخشش‌هاى بخشش‌های خود را با منّت و آزار باطل نسازید، همانند کسى کسی که مال خود را براى خودنمایى، برای خودنمایی، به مردم، انفاق مى‌کند می‌کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان ندارد. پس مثال او همچون مثل قطعه سنگ صافى صافی است که بر روى روی آن خاک باشد [و بذرهایى بذرهایی بر آن افشانده شود]، پس رگبارى رگباری به آن رسد و آن سنگ را صاف [و خالى خالی از خاک و بذر] رها کند! [ریاکاران نیز] از دستاوردشان، هیچ بهره‌اى نمى‌برند بهره‌ای نمی‌برند و خداوند گروه کافران را هدایت نمى‌کند. نمی‌کند.
و مَثَل کسانى کسانی که اموال خود را در طلب رضاى رضای خداوند و استوارى استواری روح خود انفاق مى‌کنند، می‌کنند، همچون مَثل باغى باغی است که در نقطه‌اى نقطه‌ای بلند باشد و باران‌هاى باران‌های درشت به آن برسد و میوه‌ى میوه‌ی خود را دو چندان بدهد. و اگر باران درشتى درشتی نبارد، باران‌هاى باران‌های ریز و شبنم [به آن مى‌رسد می‌رسد تا همیشه، شاداب و پرطراوت باشد.] و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید، می‌دهید، بیناست.
آیا کسى کسی از شما دوست دارد که باغى باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد و براى برای او در آن [باغ] از هرگونه میوه‌اى میوه‌ای وجود داشته باشد و در حالى حالی که به سن پیرى پیری رسیده و فرزندانى فرزندانی [کوچک و] ناتوان دارد، گردبادى گردبادی [شدید،] همراه با آتش سوزان به آن باغ بوزد و باغ را یکسره بسوزاند؟ این چنین خداوند آیات را براى برای شما بیان مى‌کند، می‌کند، شاید بیندیشید!
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از اموال پاک و حلالی که به دست آورده‌اید و از آنچه ما براى برای شما از زمین رویانیده‌ایم، انفاق کنید و براى برای انفاق به سراغ چیز‌هاى چیز‌های ناپاک [و پست] نروید، در حالى حالی که خود شما هم حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روى روی چشم‌پوشی [و ناچارى]. ناچاری]. و بدانید که خداوند بى‌نیاز بی‌نیاز و ستوده است.
[به هنگام انفاق،] شیطان شما را از فقر و تهیدستى تهیدستی بیم مى‌دهد می‌دهد و شما را به فحشا و زشتى‌ها فرامى‌خواند، ولى زشتی‌ها فرامی‌خواند، ولی خداوند از جانب خود به شما وعده آمرزش و فزونى مى‌دهد فزونی می‌دهد و خدا وسعت‌بخش داناست.
[خداوند] حکمت و بینش را به هر کس بخواهد [و شایسته ببیند]، مى‌دهد. می‌دهد. و به هر کس حکمت داده شود، خیرى خیری فراوان به او داده شده است. و جز خردمندان کسی پند نمى‌گیرد. نمی‌گیرد.
و هر مالى مالی را که انفاق کرده‌اید، یا نذرى نذری را که عهد نموده‌اید، پس قطعاً خداوند آن را مى‌داند می‌داند و براى برای ستمگران [ریاکار و منّت‌گذار،] هیچ یاورى یاوری نیست.
اگر صدقات را آشکارا بدهید، کارِ خوبى خوبی است، ولى ولی اگر آنها را پنهان دارید و به نیازمندان بدهید، این براى برای شما بهتر است و بخشی از گناهان شما را مى‌زداید. می‌زداید. و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید، می‌دهید، آگاه است.
هدایت یافتن آنان بر عهده‌ی تو نیست، بلکه خداوند هر که را بخواهد [و شایسته باشد،] هدایت مى‌کند. می‌کند. [بنابراین، ترک انفاق به بینوایان غیر مسلمان، براى برای اجبار آنان به اسلام، صحیح نیست،] و هر مالی که انفاق کنید، به نفع خودتان است و جز براى برای کسب رضاى رضای خدا انفاق نکنید. و هر مالی که انفاق کنید، [پاداش] آن را به طور کامل دریافت می‌کنید و بر شما ستم نخواهد شد.
[انفاق و صدقه] از آنِ نیازمندانى نیازمندانی است که در راه خدا در تنگنا قرار گرفته‌اند. [از وطن آواره شده یا در جبهه‌هاى جبهه‌های جهاد هستند.] نمى‌توانند [براى نمی‌توانند [برای تأمین هزینه‌ی زندگى] زندگی] سفر کنند. از شدّت عفاف و آبرودارى، آبروداری، شخص بى‌اطّلاع بی‌اطّلاع آنها را بی‌نیاز مى‌پندارد، می‌پندارد، امّا تو آنها را از چهره‌هایشان مى‌شناسى. می‌شناسی. آنان هرگز با اصرار از مردم چیزى نمى‌خواهند. چیزی نمی‌خواهند. و هر مالی [به آنان] انفاق کنید، قطعاً خداوند به آن آگاه است.
کسانى کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکارا انفاق مى‌کنند، می‌کنند، اجر و پاداششان نزد پروردگارشان است، و نه ترسى براى ترسی برای آنهاست و نه غمگین مى‌شوند.
کسانى می‌شوند.
کسانی که ربا مى‌خورند، می‌خورند، از جا برنمى‌خیزند، برنمی‌خیزند، مگر همانند برخاستن کسى کسی که بر اثر تماس شیطان، آشفته و دیوانه شده [، تعادل خود را از دست داده] است. این [آسیب] بدان سبب است که گفتند: «خرید و فروش مانند رباست.» در حالى حالی که خداوند خرید و فروش را حلال، و ربا را حرام کرده است. پس هر کس که موعظه‌اى موعظه‌ای از پروردگارش به او رسید و [از رباخوارى] خوددارى رباخواری] خودداری کرد، آنچه در گذشته [به دست آورده] مال اوست، و کار او به خدا واگذار مى‌شود. می‌شود. امّا کسانى کسانی که [به رباخوارى] رباخواری] بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه مى‌مانند. می‌مانند.
خداوند ربا را نابود مى‌کند، ولى می‌کند، ولی صدقات را افزایش مى‌دهد می‌دهد و خداوند هیچ انسان ناسپاس و کافر گنهکارى گنهکاری را دوست نمى‌دارد.
کسانى نمی‌دارد.
کسانی که ایمان آورده و کارهاى کارهای نیکو انجام داده‌اند و نماز برپا داشته و زکات پرداخته‌اند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است و نه ترسى ترسی بر آنهاست و نه غمگین مى‌شوند.
اى کسانى می‌شوند.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقواى الهى تقوای الهی پیشه کنید و آنچه را از ربا باقى باقی مانده است، رها کنید، اگر ایمان دارید.
پس اگر چنین نکردید، با خدا و فرستاده‌اش به جنگ برخاسته‌اید و اگر توبه کنید، [اصل] سرمایه‌هاى سرمایه‌های شما از آنِ خودتان است. نه ستم مى‌کنید می‌کنید و نه بر شما ستم مى‌شود. می‌شود.
و اگر [بدهکار] تنگدست بود، او را تا هنگام توانایى توانایی مهلت دهید و [اگر توان پرداخت ندارد،] اگر ببخشید براى برای شما بهتر است، اگر [نتایج آن را] بدانید.
و بترسید از روزى روزی که در آن به پیشگاه خداوند بازگردانده مى‌شوید می‌شوید و سپس به هر کس [جزاى] [جزای] آنچه را کسب کرده، بی­کم بی‌کم و کاست داده مى‌شود می‌شود و به آنان ستمى ستمی نخواهد شد.
اى کسانى ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامى هنگامی که بدهىِ مدّت‌دارى بدهیِ مدّت‌داری [بر اثر وام یا معامله] به یکدیگر پیدا مى‌کنید، می‌کنید، آن را بنویسید. و باید نویسنده‌اى نویسنده‌ای در میان شما به عدالت [سند را] بنویسد. کسى کسی که توان نوشتن دارد، نباید از نوشتن خوددارى خودداری کند، همان طور که خدا به او تعلیم داده است. پس باید او بنویسد و آن کس که بدهکار است، املا کند و از خدایى خدایی که پروردگار اوست، بپرهیزد و چیزى چیزی از آن فروگذار ننماید و اگر بدهکار، سفیه یا ضعیف بود و یا توانایى توانایی املا کردن نداشت، باید ولىّ ولیّ او [به جاى جای او] با رعایت عدالت [مدّت و مقدار بدهى بدهی را] املا کند و دو نفر از مردان را شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از گواهانى گواهانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، [انتخاب کنید] تا اگر یکى یکی از آنان فراموش کرد، دیگرى دیگری به او یادآورى یادآوری کند و شهود نباید هنگامى هنگامی که آنها را [براى اداى [برای ادای شهادت] دعوت مى‌کنند، خوددارى می‌کنند، خودداری نمایند. و از نوشتن [بدهى‌هاى] [بدهی‌های] کوچک یا بزرگِ مدّت‌دار، ملول نشوید، این در نزد خدا به عدالت نزدیک‌تر، و براى اداى برای ادای شهادت استوارتر و براى جلوگیرى برای جلوگیری از شک و تردید بهتر است، مگر این که تجارت و داد و ستد، نقدى نقدی باشد که در میان خود دست به دست مى‌کنید. می‌کنید. در این صورت، ایرادى ایرادی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولى هنگامى ولی هنگامی که خرید و فروش [نقدى] مى‌کنید، [نقدی] می‌کنید، [باز هم] شاهد بگیرید و نباید به نویسنده و شاهد [به خاطر حقّ‌گویى] زیانى حقّ‌گویی] زیانی برسد و اگر چنین کنید از فرمان خداوند خارج شده‌اید. و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و خداوند [راه درست زندگى زندگی را] به شما تعلیم مى‌دهد می‌دهد و خداوند به هر چیزى چیزی داناست.
و اگر در سفر بودید و نویسنده‌اى نویسنده‌ای نیافتید، وثیقه‌اى وثیقه‌ای بگیرید و اگر به یکدیگر اطمینان داشتید، پس [وثیقه لازم نیست و] کسى کسی که امین شمرده شده، امانت [و بدهى بدهی خود را به موقع] بپردازد و از خدایى خدایی که پروردگار اوست، پروا کند. و شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، بى‌شک بی‌شک قلبش گناهکار است. و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید، می‌دهید، داناست.
آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، تنها از آنِ خداست. اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پِنهان دارید، خداوند شما را در برابر آن بازخواست مى‌کند. می‌کند. پس هر که را بخواهد، [و شایستگى شایستگی داشته باشد،] مى‌بخشد می‌بخشد و هر که را بخواهد، [و مستحقّ باشد،] مجازات مى‌کند می‌کند و خداوند بر هر چیزى چیزی تواناست.
پیامبر به آنچه از سوى سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است و همه مؤمنان [نیز] به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و فرستادگانش ایمان آورده‌اند [و گفتند]: «ما میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمى‌گذاریم نمی‌گذاریم [و به همگى همگی ایمان داریم].» و گفتند: «ما [نداى [ندای حقّ را] شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزش تو را [خواهانیم] و بازگشت [ما] به سوى سوی توست.»
خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایى‌اش توانایی‌اش تکلیف نمى‌کند، نمی‌کند، [انسان،] هر کار [نیکى] [نیکی] را انجام دهد، به سود خود انجام داده و هر کار [بدى] [بدی] کند، به زیان خود کرده است. [مؤمنان مى‌گویند:] می‌گویند:] «پروردگارا! اگر [تکلیفی را] فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینى سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که [به خاطر گناه] بر کسانى کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادى. دادی. پروردگارا! آنچه که طاقت تحمّل آن را نداریم، بر ما مقرّر مکن و از ما درگذر و ما را بیامرز و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایى، مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان!»
-295,58 +295,58
خداوند که معبودى معبودی جز او نیست، زنده و پاینده است.
او کتاب را به حقّ بر تو نازل کرد، که آنچه را در کتاب‌های پیشین [از نشانه‌های آن] آمده است، تصدیق مى‌کند می‌کند و تورات و انجیل را فروفرستاد.
پیش از این براى برای هدایت مردم، [تورات و انجیل] و اینک [قرآن را، که کتابِ] فرقان [و جداکننده‌ی حقّ از باطل است،] نازل کرد. بی‌گمان کسانى کسانی که به آیات الهى الهی کفر ورزند، عذاب شدیدى شدیدی خواهند داشت و خداوند شکست‌ناپذیرِ صاحبِ انتقام است.
هیچ چیز، نه در زمین و نه در آسمان، بر خداوند پوشیده نمى‌ماند. نمی‌ماند.
او کسى کسی است که شما را آن‌گونه که مى‌خواهد می‌خواهد در رحم‌ها[ی مادران]، صورت می‌دهد. جز او که مقتدر حکیم است، معبودى معبودی نیست.
او کسى کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد. بخشى بخشی از آن، آیات محکم است که اصل و اساس کتاب را تشکیل مى‌دهد می‌دهد و بخشى بخشی دیگر، آیات متشابه است. امّا کسانى کسانی که در دل‌هایشان انحراف است، به جهت ایجاد فتنه [و گمراه کردن مردم] و نیز به جهت تفسیر آیه به دلخواه خود، به سراغ آیات متشابه می‌روند، در حالى حالی که تفسیر این آیات را جز خداوند و راسخان در علم نمی‌دانند. آنان که می‌گویند: «ما به آن ایمان آورده‌ایم، همه‌ى همه‌ی آیات از طرف پروردگار ماست، [خواه محکم باشد یا متشابه].» و جز خردمندان پند نگیرند.
[راسخان در علم مى‌گویند:] می‌گویند:] «پروردگارا! پس از آن که ما را هدایت کردى، دل‌هاى کردی، دل‌های ما را به باطل مایل مگردان و از سوى سوی خود رحمتى رحمتی بر ما ببخش. به راستى راستی که تو خود بسیار بخشنده‌اى. بخشنده‌ای.
پروردگارا! تو مردم را در روزى روزی که در آن شکى شکی نیست، جمع خواهى خواهی کرد. همانا خداوند از وعده‌ى وعده‌ی خود تخلّف نمی‌کند.»
اموال و فرزندان کسانى کسانی که کفر ورزیدند، در برابر [عذاب] خدا [در قیامت] هیچ به کارشان نمى‌آید نمی‌آید و آنان خود، هیزم دوزخند.
[شیوه‌ی کفّار در انکار و تحریف حقایق،] مانند روش فرعونیان و کسانى کسانی است که پیش از آنها بودند. آیات ما را تکذیب کردند، پس خداوند آنها را به [کیفر] گناهانشان گرفت. و خدا سخت‌کیفر است.
به کسانى کسانی که کافر شدند بگو: «[از پیروزى پیروزی خود در جنگ اُحُد، شاد نباشید،] به زودى زودی شکست مى‌خورید می‌خورید و به سوى سوی جهنّم رانده مى‌شوید. می‌شوید. و چه بد جایگاهى جایگاهی است!»
به یقین در دو گروهى گروهی که [در جنگ بدر] با هم روبه‌رو شدند، براى برای شما نشانه [و درس عبرتى] عبرتی] بود: گروهى گروهی در راه خدا نبرد مى‌کردند می‌کردند و گروه دیگر که کافر بودند، به چشم خود مسلمانان را دو برابر مى‌دیدند می‌دیدند [و این عاملى براى عاملی برای ترس آنان مى‌شد] می‌شد] و خداوند هر کس را بخواهد، به یارى یاری خود تأیید مى‌کند. می‌کند. در این امر براى برای اهل بینش، پند و عبرت است.
عشق و علاقه به زنان و فرزندان و اموال زیاد از طلا و نقره و اسبان ممتاز و چهارپایان و کشت‌زارها که همه از شهوات و خواسته‌هاى نفسانى خواسته‌های نفسانی است، در نظر مردم جلوه یافته است، [در حالى حالی که] اینها بهره‌اى بهره‌ای گذرا از زندگانى زندگانی دنیاست و سرانجامِ نیکو تنها نزد خداوند است.
بگو: «آیا شما را به چیزی بهتر از اینها خبر دهم؟ براى کسانى برای کسانی که تقوا داشته باشند، نزد پروردگارشان باغ‌هایى [بهشتى] باغ‌هایی [بهشتی] است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى جاری است. براى برای همیشه در آنجا [بهره‌مند] هستند. و همسرانى همسرانی پاک [خواهند داشت] و رضا و خشنودى خشنودی خداوند [شامل حالشان مى‌شود]. می‌شود]. و خداوند به حال بندگان بیناست.»
[همان] کسانى کسانی که مى‌گویند: می‌گویند: «پروردگارا! به راستى راستی که ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را ببخش و ما را از عذاب دوزخ، نگاه دار!»
[آنان] شکیبا و راستگویند و [در برابر خدا] فرمانبردارِ فروتن هستند و [در راه او] انفاق مى‌کنند می‌کنند و در سحرگاهان از خداوند، آمرزش مى‌طلبند.
خدایى می‌طلبند.
خدایی که همواره به عدل و قسط قیام دارد، گواهى گواهی داده که معبودى معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش [نیز به یگانگى یگانگی او گواهى گواهی داده‌اند]، جز او که مقتدر حکیم است، معبودى معبودی نیست.
دینِ [مورد پذیرش] نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب اختلافى اختلافی نکردند، مگر بعد از آن که علم [به حقّانیت اسلام] برایشان حاصل شد، [این اختلاف] از روى روی حسادت و دشمنى دشمنی میان آنان بود. و هرکس به آیات خداوند کفر ورزد، پس [بداند که] خدا زودحساب است.
پس اگر با تو به گفتگو و ستیز و محاجِّه برخاستند، بگو: «من و پیروانم با تمام وجود در برابر خداوند تسلیم شده‌ایم.» و به اهل کتاب و اُمیین [مشرکان بى‌سواد بی‌سواد مکه] بگو: «آیا شما هم تسلیم شده‌اید؟» پس اگر تسلیم شدند و اسلام آوردند، هدایت یافته‌اند، و اگر سرپیچى سرپیچی کردند، وظیفه تو فقط رساندن دعوت الهى الهی است، [نه اجبار و اکراه،] و خداوند به حال بندگان بیناست.
به راستى کسانى راستی کسانی که به آیات خداوند کفر مى‌ورزند می‌ورزند و پیامبران را به ناحقّ مى‌کشند می‌کشند و مردمى مردمی را که فرمان به عدالت مى‌دهند، می‌دهند، به قتل مى‌رسانند، می‌رسانند، پس آنان را به عذابى عذابی دردناک بشارت ده!
آنان کسانى کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و هیچ یاورى یاوری ندارند.
آیا ندیدى کسانى ندیدی کسانی را که از کتاب [تورات] بهره‌اى بهره‌ای داشتند؟ چون به کتاب الهى الهی دعوت مى‌شوند می‌شوند تا میانشان حکم کند، گروهى گروهی از آنان روى مى‌گردانند، روی می‌گردانند، در حالى حالی که [از قبول حقّ] ابا دارند.
این [روى‌گردانى] براى [روی‌گردانی] برای آن بود که اهل کتاب می‌گفتند: «هرگز آتش دوزخ جز چند روزى روزی به ما نمى‌رسد.» نمی‌رسد.» و این افتراها [و خیال‌بافى‌ها] خیال‌بافی‌ها] آنان را در دینشان فریفته ساخت. [و گرفتار انواع گناهان شدند.]
پس [کسانى [کسانی که گمان مى‌کنند می‌کنند از قهر خداوند دورند،] چگونه خواهد بود حالشان، آن‌گاه که آنان را در روزى روزی که شکى شکی در آن نیست، گرد آوریم و به هر کس [پاداش یا کیفر] آنچه انجام داده، به طور کامل داده شود؟ و به آنان ستم نخواهد شد.
بگو: «خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتى! سلطنتی! به هر کس بخواهى، بخواهی، [طبق مصلحت و حکمت خود] حکومت مى‌دهى می‌دهی و از هر کس بخواهى، بخواهی، حکومت را مى‌گیرى می‌گیری و هر که را بخواهى، بخواهی، عزّت مى‌بخشى می‌بخشی و هر که را بخواهى، بخواهی، خوار مى‌کنى. می‌کنی. همه خیرها تنها به دست توست. تو بر هر چیز توانایى! توانایی!
تو شب را به روز و روز را به شب درآورى درآوری و زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون آورى آوری و به هر کس بخواهى، بى‌شمار روزى مى‌دهى.» بخواهی، بی‌شمار روزی می‌دهی.»
نباید اهل ایمان، به جاى جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود برگزینند و هر کس چنین کند، نزد خدا هیچ ارزشى ارزشی ندارد، مگر آن که از کفّار تقیه کنید و خداوند شما را از [نافرمانى] [نافرمانی] خود بر حذر مى‌دارد می‌دارد و بازگشت [شما] به سوى سوی خداست.
بگو: «اگر آنچه در سینه‌ها دارید، پنهان سازید یا آشکار نمایید، خداوند آن را مى‌داند می‌داند و [نیز] آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمین است، مى‌داند می‌داند و خدا بر هر چیز تواناست.»
روزى روزی که هر کس، هر کار نیکى نیکی انجام داده، حاضر بیابد و آرزو مى‌کند اى می‌کند ای کاش بین او و هر چه بدى بدی کرده، فاصله‌اى فاصله‌ای دور مى‌بود. می‌بود. و خداوند شما را از [مخالفت امرش] بر حذر مى‌دارد می‌دارد و [در عین حال] خداوند به بندگان مهربان است.
[اى [ای پیامبر!] بگو: «اگر خداوند را دوست مى‌دارید، می‌دارید، پس از من پیروى پیروی کنید، تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد. و خداوند بسیار بخشنده و مهربان است.»
بگو: «خدا و رسول را اطاعت کنید.» پس اگر سرپیچى سرپیچی کردند، [بدانید که] خداوند کافران را دوست نمى‌دارد. نمی‌دارد.
به راستى راستی که خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برترى برتری داد.
نسلی [پاک] که برخی از آنها از [نسل] برخی دیگرند و خداوند شنواى شنوای داناست.
هنگامى هنگامی که همسر عمران گفت: «پروردگارا! من نذر کرده‌ام آنچه را در رحم دارم، براى برای تو آزاد باشد [و هیچ مسئولیتى مسئولیتی به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیت‌المقدّس کند،] پس از من قبول فرما، که به راستى راستی تو شنواى دانایى!» شنوای دانایی!»
پس چون فرزند را به دنیا آورد، گفت: «پروردگارا! من دختر زاده‌ام.» در حالى حالی که خداوند به آنچه او زاده داناتر بود. «و پسر مانند دختر نیست و من او را مریم نامیدم و او و فرزندانش را از [شرّ] شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‌دهم.» می‌دهم.»
پس پروردگارش او را به وجه نیکو پذیرفت و به نحو شایسته پرورش داد و سرپرستى سرپرستی او را به زکریا سپرد. هرگاه زکریا در محرابِ عبادت بر مریم وارد مى‌شد، غذاى مخصوصى می‌شد، غذای مخصوصی نزد او مى‌یافت. [روزى] می‌یافت. [روزی] گفت: «اى «ای مریم! این روزى روزی از کجا نصیب تو شده؟!» او در پاسخ گفت: «آن از نزد خداست. خداوند به هر کس که بخواهد، روزىِ بى‌شمار مى‌دهد.» روزیِ بی‌شمار می‌دهد.»
در این هنگام زکریا پروردگارش را خواند و گفت: «پروردگارا! از جانب خود نسلى نسلی پاک و پسندیده به من [نیز] عطا کن که تو دعا را مى‌شنوى.» می‌شنوی.»
پس در حالى حالی که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، فرشتگان او را ندا دادند که: «خداوند تو را به یحیى یحیی بشارت مى‌دهد می‌دهد که تصدیق‌کننده‌ى تصدیق‌کننده‌ی [مسیح،] کلمة اللّه است و سید و سرور، و خویشتن‌دار و پیامبرى پیامبری از صالحان است.»
[زکریا] گفت: «پروردگارا! چگونه براى برای من پسرى پسری خواهد بود؟ در حالى­که پیرىِ حالی‌که پیریِ من فرارسیده و همسرم نازاست!» [خداوند] فرمود: «این چنین است که خداوند هر چه را بخواهد، انجام مى‌دهد.» می‌دهد.»